خبرگزاری پورانا نوشتههای برتر پیرامون مسائل مهم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و…را از صفحات اجتماعی گزینش و در بخش «نظرها» به نشر میرساند. مسوولیت نوشتهها بدوش نویسندگان است.
………………………………………………………………
ما به دو اقبال لاهوری مواجه هستیم؛ یکی اقبالی که «احیای فکر دینی در اسلام» و دیگر مقالات را به زبان انگلیسی نوشته و دیگری اقبالی که شاعر است و به فارسی یا اردو شعر سروده است. اقبال در مطالبی که به انگلیسی مینویسد اهل تفکر فلسفی عمیق است و با آرامی و خونسردی استدلال میورزد و میکوشد طرح نو دراندازد و از بسیاری از خط قرمزها عبور کند. این درحالی است که اقبالِ شاعر به شدت پایبند سنت و هویتگرا و ضد استعمار است و در مصاف با مخالفان فکریاش از روش مجادلۀ شورانگیز و پرحرارت استفاده میکند. علت این اتفاق چه میتواند بود؟ چند احتمال را در این زمینه میتوان طرح کرد.
یکی اینکه بگوییم اقبال در زبان انگلیسی با نخبگان و فضاهای اکادمیک طرف است و از اینرو با رعایت شاخصهای آن فضاها مینویسد. در مقابل، وقتی به فارسی یا اردو شعر مینویسد، بیشتر مخاطبانش عامۀ مردمند و اقتضای سخن زدن با عوامالناس توسل به تحریک احساسات و خطابه و جدل است.
احتمال دیگر مربوط به تفاوت روحیۀ نثر با شعر میشود. باری سارتر نوشته بود:«نثر در مقایسه به شعر به حقیقت نزدیکتر است». شعر غالباً با تخیل و مبالغه و احساسگرایی و رتوریک پیوند دارد، حال آنکه نویسندهای که به نثر مینویسد غالباً به کنه مطلب میپردازد و سعی میکند منویاتش را به کوتاهترین صورت ممکن به قلم بیاورد و از لف و دوران بپرهیزد.
سومین احتمال این است که دستکم در دورۀ اقبال، زبان فارسی (وشاید اردو نیز) در سنجش به زبان انگلیسی، زبان تفکر و اندیشهورزی عمیق نبوده است. نثر فارسی بر انشانویسی و بیان پرطمطراق و تفنن و تسجیع بنا نهاده شده و این ویژگیها کُمیت این زبان را در عرصۀ بیان سرراست اندیشه میلنگانده است. حتا همین حالا نیز در این زبان بیان مرصع بر استدلال ساده و خشک میچربد. شاید یکی از علتهای پرمخاطب بودن عبدالکریم سروش در میان فارسیزبانان، قدرت قلم و بیانش باشد، تا استحکام منطقی سخنانش.
…………………………………………………………..
نویسنده: مهران موحد، نویسنده و پژوهشگر در حوزه مطالعات دینی
برگرفته شده از: صفحه فیسبوک مهران موحد