خبرگزاری پورانا

PNA

دلیل برآشفتگی خلیلزاد از برگزاری نشست احتمالی مخالفان طالبان در پاکستان چیست؟

از روزی که رسانه‌ها خبری را در مورد نشست احتمالی شماری از چهره‌های مدنی، سیاسی و فعالان ضد طالبان در پاکستان نشر کرده‌اند، خلیلزاد مواضع تند و برآشفته‌حالانه‌ای در برابر این رویداد اتخاذ کرده است. او ابتدا این نشست را «تحریک‌آمیز» خواند و سپس عنوان کرد که این نشست از سوی آی اس آی سازماندهی شده است.
چند نکته در باره نشست احتمالی چهره‌های مخالف طالبان و دلایل برآشفتگی خلیلزاد قابل تذکر است:
1- نشست احتمالی پاکستان، یک نشست مقدماتی است و از بسیاری جهات تا آن اندازه بزرگ و مهم نیست که مثلا خلیلزاد آن را بزرگ‌نمایی می‌کند. هنوز در باره ترکیب اعضای این نشست، اهداف، برنامه‌ها، نتایج و پیامدهای آن حرف و حدیث‌های زیادی وجود دارد. برخی از چهره‌ها در ترکیب هیأت اشتراک کننده در این نشست حضور دارند که سابقه سیاسی خوبی ندارند و نیات و مطامع شان از این نشست زیر شک و تردید قرار دارد. اما نفس برگزاری این نشست حایز اهمیت است. این اولین نشست در مخالفت با طالبان در کشوری است که از حامیان و بانیان طالبان به شمار می‌رود. به همین دلیل است که خیلی‌ها باور نمی‌کنند، پاکستان براستی نشستی در ضدیت با طالبان برگزار کند. بنابراین از نظر اینکه این نشست می‌تواند سرآغازی برای فصل جدیدی از سیاست منطقه‌ای پاکستان در قبال طالبان باشد، حایز اهمیت است. به احتمال زیاد پاکستانی‌ها به عمد این نشست را با ترکیبی برگزار می‌کنند که زیاد حساسیت بر انگیز نباشد اما بتوان به عنوان نقطه آغاز یک حرکت در آینده آن را ارتقا داد. پاکستانی‌ها به حتم این نکته را در نظر دارند که بسته به اینکه طالبان چه واکنشی به این نشست نشان می‌دهند یا در واقع چقدر آن را جدی می‌گیرند و حاضر به تمکین در برابر خواست‌های پاکستان می‌شوند، در باره آینده این نشست تصمیم‌گیری می‌کنند. یعنی از این منظر این نشست بیشتر جنبه آزمایشی دارد. اگر طالبان جدی بگیرند و امتیازهای متوقعه پاکستان را به اسلام‌آباد بدهند، شاید پاکستان زیاد در باره انکشاف این نشست تلاش نکند. اما هرگاه طالبان از کنارش به سادگی عبور کنند، احتمالاً پاکستان گام‌های جدی‌تر بردارد. احتمالاً خلیل‌زاد به طالبان می‌خواهد همین پیام را برساند که این نشست را جدی بگیرید.
2- گرچه دشوار است که باور کرد پاکستان علیه طالبان کارهای جدی انجام بدهد اما اگر به تغییر شرایط نگاه کنیم، دشواری این باور کم می‌شود. سیاست عرصه آزمون و خطا است و از تجربه زیسته متاثر است. با آنکه پاکستان طالبان افغانستان را ایجاد کرد و تا برگشت دوباره شان به قدرت از آنان حمایت کرد، اما در چهار سال اخیر، پاکستان چندان از ثمره کارش در حمایت از طالبان راضی نبوده و بلکه با مشکلاتی مواجه شده که طالبان در نقش عامل آن دیده می‌شوند. افزایش ناامنی در پاکستان با حملات طالبان پاکستان و ارتش آزادی بخش بلوچستان، یکی از این پیامدها بوده است. در کنار این چهار سال تجربه، تجربه بیست ساله دوره جنگ و گریز طالبان نیز حاوی نکاتی است که روابط طالبان و پاکستان را دچار بدگمانی و بی‌اعتمادی کرده است. پاکستانی‌ها در سال ۲۰۰۱ تحت فشار دولت بوش، به طالبان پشت کردند و حتا به امریکا کمک کردند که رژیم شان را سرنگون کند. ملا عمر رهبر طالبان در پاکستان به شکل مرموزی کشته شد. بسیاری از فرماندهان طالبان به همکاری اطلاعاتی آی اس آی هدف قرار گرفته و کشته شدند. بسیاری از رهبران طالبان یک دوره در زندان‌های طالبان به عنوان تروریست گذراندند. خطی از بی اعتمادی که میان طالبان و پاکستان ایجاد شد، منجر به ایجاد دفتر قطر در سال ۲۰۱۱ با حضور طالبان ناراض از پاکستان بود. یکی از اینها ملا برادر بود که از زندان پاکستان تحت فشار امریکا بیرون شد و به قطر برده شد. مبتکر این کار خلیلزاد بود. در واقع خلیلزاد خواست که فاصله میان پاکستان و طالبان را چاق کند و به زعم خودش استقلال طالبان را از پاکستان بگیرد. ایجاد دفتر قطر به این معنا بود که باید پاکستان نسبت به این‌که طالبان صد در صد در خدمت اهداف این کشور خواهد بود، با شک و تردید نگاه کند. پاکستانی‌ها متوجه این امر شدند که تلاشی برای دور کردن طالبان از پاکستان وجود دارد. در واقع پاکستانی‌ها از همان زمان کوشش کردند که نقش تضعیف شده خود در زمینه کنترول طالبان را بازیابی کنند که تا حدودی در این زمینه موفق شدند اما غایله پایان نیافت. هنوز کسانی در میان طالبان هستند که تحت تلقینات کرزی و خلیلزاد و…میل دوری از پاکستان را دارند و می‌خواهند به این رابطه پیچیده و گیچ کننده پایان دهند. اما از آنجا که پاکستان نیز نفوذی‌های قدرتمند خود را در میان طالبان دارد، نیروهای رقیب متوجه این نکته هستند و می‌دانند که تشدید رقابت ممکن به فروپاشی اتحاد طالبان منجر شود.

با توجه به این نکات، خلیلزاد در واقع به عنوان معمار فاصله مدیریت شده میان طالبان و پاکستان، خود را در نقش رقیب پاکستان می‌داند و تلاش می‌کند که در این زمینه مشورت‌های خود را بدهد و در صورت لزوم مستقیم وارد عمل شده و از حد و حدود خود بگذرد و اقدام به صدور توصیه‌های اخلاقی کند. آنچه خلیلزاد می‌خواهد این است که در شگافی که او بین طالبان وپاکستان ایجاد کرده، نیروی دیگری بدون اجازه داخل نشود. به ویژه این نیرو نباید نیروهای ضد طالبان از اردوگاه شمال و مقاومتگران باشد. در واقع خلیلزاد می‌خواهد که انحصار مدیریت رابطه طالبان و پاکستان را بدست داشته باشد. اگر خوب می شود یا خراب باید تحت نظارت و کنترول خلیلزاد این اتفاق بیافتد. به همین جهت وقتی پاکستانی‌ها می‌خواهند حرکتی را انجام دهند که خلاف میل و اراده خلیلزاد است و زمینه ساز ورود سایر نیروها به داخل درز ایجاد شده میان طالبان و پاکستان می‌گردد، خلیل‌زاد تمام قد وارد میدان شده و به امر و نهی می‌پردازد.
3- خلیلزاد در نگرانی از ورود نیروهای مخالف طالبان در بازی میان پاکستان و طالبان، مطامع قومی را در نظر دارد. استراتیژی خلیلزاد از همان اول این بوده که پاکستان از گروه‌های پشتونی در افغانستان برای استقرار حاکمیت پشتونی مطلقه حمایت کند اما این حمایت به معنای زیربار پاکستان رفتن حاکمیت پشتونی در کابل نباشد. این کار سختی است. در واقع در این نگاه، خلیلزاد پاکستان را ابزاری در جهت تحقق اهداف و ایده‌های قومی خود در نظر می‌گیرد. پشتونیست‌ها همه همین نگاه ابزاری را در باره پاکستان دارند. در حالی که پاکستان نیز عین همین نگاه را به گروه‌های و حاکمیت‌های پشتونی دارد. پاکستان می‌خواهد که گروه‌ها و حاکمیت‌های پشتونی را همچون ابزاری در جهت تحقق اهداف منطقه‌ای خود استفاده کند اما این گروه‌ها و حکومت‌ها نباید در حدی از توانمندی برسند که برای پاکستان مشکل‌‌ساز شوند. حالا مثلا حاکمیت پشتونی طالبان برای پاکستان دردسرساز شده است. پشتون‌های آنسوی خط دیورند سودای تشکیل دولت مستقل را در سر دارند و در این کار طالبان افغانستان و هند مشترکاً آنان را حمایت میکنند. این کار می‌تواند منجر به تجزیه پاکستان شود و به این کشور خطر تمامیت ارضی ایجاد کند که طبعاً خط سرخ است. پاکستانی‌ها می‌دانند که به طریق دیگری نمیتوانند طالبان افغانستان و طالبان پاکستان را از دعوای مورد نظر شان منصرف بسازند.
4- برای پشتونیست‌ها همیشه مدیریت سیاست داخلی و خارجی دشوار بوده است. چون نقشه و برنامه‌ای که پشتونیست‌ها در سر دارند هم برای اقوام غیرپشتون تهدید نابودی و حذف را ایجاد می‌کند و هم برای پاکستان خطر تجزیه را. این در واقع آشکار شدن و به بن بست رسیدن تناقضی است که در نگاه ابزاری دو طرف پاکستان به پشتون ها و پشتون‌ها به پاکستان وجود دارد. تجربه سیاسی صد ساله درافغانستان به ما می‌گوید که پشتون‌ها حذف ساختارها و جریان‌های سیاسی غیرپشتون را یکی از ماموریت‌های عمده و اساسی خود تعریف کرده و همه حکام پشتون در همین جهت کار کرده‌اند. آنان اما نگران این موضوع اند که حذف غیرپشتون‌ها و وادار کردن آنان برای کنار گذاشتن دعوای قدرت و زعامت و مشارکت، از یک طرف بدون حمایت خارجی ممکن نیست و از سوی دیگر می‌تواند موجب سقوط اقوام دیگر در دامن خارجی‌ها شود. بنابراین همیشه پشتونیست‌ها از یک سیاست زیکزاکی استفاده کرده‌اند. اگر یک گام در جهت حذف و سرکوب برداشته‌اند، کوشش کرده‌اند که گامی در جهت حفظ آنچه آنان وحدت ملی می‌خوانند نیز بردارند. همان سیاست خم خم رفتن صیاد ز بهر صید مرغان! خلیلزاد از این منظر، نگران است که مبادا جریان‌های سیاسی و نظامی غیرپشتون وارد مراحلی از همکاری با پاکستان شوند که برگشت ناپذیر باشد و بتواند راهبرد ثبات‌سازی برای حاکمیت پشتونی‌-طالبانی را ناکام بسازد.۵- جریان‌های سیاسی غیرپشتون تا کنون در این زمینه با عالمی از وسواس، بی‌برنامه‌گی، ترس، جبن، گذشته‌گرایی و احساسات‌گرایی در سیاست بوده‌اند. این خصیصه‌ها در سیاست شمالی‌ها و مقاومتی‌ها و غیرپشتون‌ها، در بیست ساله دوره جمهوریت بسیار زیان‌بار بود و با گذشت هر روز آنان را از متن به حاشیه سیاست برد و در نهایت میدان به طالبان خالی شد. حتا هم اکنون نیز حضور چند چهره غیرپشتون در نشست آینده پاکستان از نظر بسیاری‌ها کفر تلقی شده و حماقت توصیف شده است. این تلقی به خصایل فوق‌الذکر جریان سیاسی شمال ارجاع می‌دهد. اگر شجاعت لازم سیاسی باشد و اگر طرح و برنامه روشن برای آنچه قرار است در آینده انجام شود، وجود داشته باشد، نیازی به ترس و وسواس نیست. طبیعی است که پاکستان شیادترین بازیگر منطقه‌ای است اما امروز این کشور در موقعیتی قرار گرفته که مجال مانور بیشتری در بازی‌های چندگانه ندارد. این موقعیت باید درک گردد. یک جریان با برنامه و هدفمند همانگونه که شجاعت اقدام در بستن ایتلاف‌های جدید سیاسی را دارد، این توانایی را هم می‌تواند داشته باشد که یک رابطه همکاری پر از وسواس را به یک همکاری سودآور در جهت تحقق اهداف میدانی تبدیل کند. این ظرفیت را جریان‌ها و نیروهای سیاسی غیرپشتون در خود ایجاد کنند. با پاکستان اگر نمی‌توانند دوستی کنند، می‌توانند همکاری‌ای داشته باشند که بوسیله آن حضور خود شان در ساختار قدرت در کشور شان بازتعریف و بازیابی شود. این کار ناممکن نیست. روابط امروزی میان کشورها و گروه‌ها بر پایه سود و زیان ایجاد و استمرار پیدا می‌کند. آدمی مثل خلیلزاد که با روانشناسی و جامعه شناسی سیاسی جریان شمال به خوبی آگاه است، طبعاً تلاش می‌کند که روی نقاطی انگشت بگذارد که این جریان را از انجام حرکت‌های مفید و موثر ضد طالبانی باز دارد. او با بیان این‌که نشست آتی پاکستان را آی اس آی مدیریت می‌کند، میخواهد به اذهان عامه و حافظی جمعی مردم افغانستان و جریان شمال تلنگر بزند که سیاسیون شما جاسوس هستند. این اتهام در جریان شمال بسیار بد معرفی شده است. عده‌ای ناخواسته روایت خلیلزاد را تقویت می‌کنند.
نویسنده: نورالله ولی‌زاده

قوی کوشان، روزنامه‌نگار و دیپلمات سابقه‌دار افغانستان در امریکا درگذشت

قوی کوشان، روزنامه‌نگار و دیپلمات سابقه‌دار افغانستان‌، شب گذشته در اثر بیماری در ایالت ویرجینیای امریکا در سن ۷۶ سالگی درگذشت.
قوی کوشان در سال ۱۳۲۸ در کابل متولد شد و تحصیلات عالی خود را در ایران به پایان رسانید.
او پس از پایان کار در سفارت افغانستان در تهران و اداره اصلاحات اداری کشور، وارد حوزه روزنامه‌نگاری شد و سال‌ها در رسانه‌های مختلف فعالیت داشت.
موصوف، بنیان‌گذار و مدیر مسوول هفته‌نامه امید در ایالات متحده امریکا بود. نشریه‌ای که بیش از پانزده سال است در امریکا و خارج از آن خوانندگان بسیاری دارد و یکی از نشریات معتبر و پرتیراژ افغانستان در امریکا شناخته می‌شود.
از قوی کوشان در مدت بیش از سه دهه روزنامه‌نگاری و نویسندگی، بیش از بیست عنوان کتاب و رساله بجا مانده که شامل آثار علمی، تاریخی و خاطرات شخصیت‌های فرهنگی افغانستان می‌شود.
زندگی حرفه‌ای کوشان با کار در رادیو کابل آغاز شد. همکاری با نشریات فارسی-انگلیسی و تأسیس مجله خراسان و هفته‌نامه امید، بخشی از تلاش‌های او در عرصه رسانه‌ای و تعهد به اطلاع‌رسانی و فرهنگ افغانستان در خارج از کشور دانسته می‌شود.

منابع: میان طالبان و مردم محل در بدخشان درگیری رخ داده است

منابع محلی در ولایت شمال شرقی بدخشان به رسانه‌ها گفته‌اند که‌ میان طالبان و باشندگان شهرستان/ ولسوالی جرم این ولایت درگیری رخ داده است.
به گفته منابع این درگیری شب گذشته آغاز شده و تا صبح امروز (سه‌شنبه)، ادامه یافته است.
دلیل آغاز این درگیری، تلفات ناشی از آن و چگونگی پایان یافتن درگیری تا کنون مشخص نشده است.
طالبان در این باره چیزی نگفته‌اند.
بدخشان در سال‌ها و ماه‌های اخیر کانون درگیری‌ها و اعتراضات مردمی علیه طالبان بوده است.
حدود دو ماه پیش در شهرستان خاش بدخشان درگیری شدیدی میان مردم محل و طالبان به وقوع پیوست که در آن ده‌ها تن از مردم معترضان در شلیک طالبان کشته و زخمی شدند.
پس از آن درگیری طالبان شماری از زیادی از مردم شهرستان خاش را بازداشت کردند.
تاراج معادن از سوی شرکت‌های متعلق به طالبان پشتون‌تبار، ظلم و تبعیض قومی از سوی طالبان پشتون‌تبار بالای مردم بومی بدخشان، دعوا میان مقام‌های ارشد طالبان که در قاچاق مواد مخدر در مسیر بدخشان دست دارند از دلایل و بسترهای منازعاتی در بدخشان دانسته می‌شود.

دانشگاه، زبان و تعصب

عدالت و برابری تنها یک مکلفیت و توصیه شرعی نیست، از نظر مدیریت اجتماعی نیز از ضروریات پایه‌ای و اساسی است. شما اگر در یک کشور عدالت و برابری نداشته باشید و حقوق همه را رعایت نکنید، هرگز به صلح و آرامش و رفاه نمی‌رسید. بنابراین مشکل اصلی ما در افغانستان نبود عدالت و بودِ ستم و تبعیض است. اگر با این ستم و ظلم و تبعیض شما به صلح و امنیت و آرامش رسیده بودید تاحال رسیده بودید. بار کج به منزل نمی‌رسد. ما وقتی به آرامش و صلح و رفاه می‌رسیم که یک هزاره، یک تاجیک، یک پشتون یک ترکمن و یک بلوچ همه در این کشور حقوق برابر داشته باشد و امتیازات و خدمات دولتی به همه عادلانه و مساویانه برسد.

گزارش‌گر حقوق بشر سازمان ملل کوچ‌های اجباری در بامیان را غیرقابل قبول خواند

ریچارد بنت، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل برای افغانستان، با ابراز نگرانی از کوچ اجباری باشنده‌گان بامیان از زمین‌ها و خانه‌های‌شان در روستای رشک، خواستار راه‌حل مسالمت‌آمیز و عادلانه شد.
بنت روز سه‌شنبه، ۲۸ اسد/مرداد، در صفحه اکس خود نوشته است که طالبان باید به استانداردهای بین‌المللی، از جمله رعایت محاکمه عادلانه، اطلاع‌رسانی قبلی، مشورت واقعی با باشنده‌گان و پرداخت جبران خسارت، پای‌بند باشند.
وی تأکید کرده که جابه‌جایی اجباری از سوی طالبان هرگز قابل قبول نیست و جامعه بین‌المللی باید بر رعایت حقوق مردم افغانستان نظارت کند.
این در حالی است که در پی اخراج‌های اجباری در روستای رشک، شهرستان/ولسوالی پنجاب بامیان، ۲۵ خانواده هزاره از خانه‌های خود از سوی گروه طالبان رانده شدند.
ادعا می‌شود که این اقدام پس از صدور حکمی از سوی دادگاه طالبان به نفع کوچی‌ها انجام شده است و نیروهای این گروه همراه با کوچی‌ها خانه‌ها را قفل کرده و وسایل ساکنان را از داخل بیرون انداخته‌اند.
پیش‌تر، طالبان بیش از ۶۰۰ خانوار را به‌صورت اجباری از سرزمین اصلی‌شان در شهرستان دولت‌یارِ ولایت غور کوچ دادند.
آگاهان مسایل سیاسی و اجتماعی در افغانستان می‌گویند که کوچ اجباری ساکنان مناطق غیرپشتون‌نشین، یک برنامه قومی از قبل تعیین شده است که طالبان آن را در راستای تصفیه قومی به اشکال مختلف انجام می‌دهند.

قتل عام یک خانواده شش نفری در ننگرهار

منابع محلی در ولایت ننگرهار به رسانه‌ها گفته‌اند که شش عضو یک خانواده شامل ‏زنان و کودکان در شهرستان/ولسوالی سرخ‌رود این ولایت به‌گونه مرموز به قتل رسیده‌اند.‏
به گفته منابع، قربانیان شامل یک مرد سالخورده، دو زن و سه ‏کودک هستند که شب گذشته، ۲۷ اسد/مرداد، در روستای «بړینې سرخیلی» منطقه «سطان‌پور ‏پایین» شهرستان سرخرود ننگرهار توسط افراد ناشناس با چاقو کشته شده‌اند.
طبق گزارش‌ها، مهاجمان شب‌هنگام وارد خانه شده و هر شش عضو خانواده را سر بریده‌اند.
گفته شده که یک عضو این خانواده در جمهوریت نظامی بوده، ‏اما پس از روی‌کارآمدن طالبان به آلمان مهاجرت کرده است.‏
سخن‌گوی فرماندهی امنیه‌ی طالبان در ننگرهار نیز ‏این قتل گروهی را تأیید کرده است اما در مورد عوامل و انگیزه‌ها و کیستی عاملان این قتل عام جزییاتی ارایه نکرده است.
‏تا هنوز کسی یا گروهی مسئولیت این کشتار را برعهده نگرفته است.‏
در بسیاری موارد، بستگان مقتولین طالبان را به دست داشتن در قتل اعضای خانواده خود متهم می‌کنند.

روزنامه جمهوری اسلامی رفتار طالبان در قبال ایران را خصمانه خواند

روزنامه جمهوری اسلامی که از رسانه‌های نزدیک به حکومت در ایران به شمار می‌رود، در سرمقاله امروز خود رفتار طالبان را خصمانه خوانده و سرمقاله را با این عنوان آغاز کرده که «به گستاخی این گروه پایان بدهید.»
در سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی رفتارهای طالبان «غیرطبیعی و خصمانه» خوانده شده و تصریح شده که این «گروه» با بیگانگان هم‌پیمان شده تا به ایران آسیب برساند.»
سرمقاله افزوده است: «این‌که دولت ایران طالبان را شریک سیاسی خود بداند خطای بزرگی است. سیاست مماشات باید پایان یابد و با گستاخی این گروه برخورد شود.»
در این سرمقاله به افتتاح بند پاشدان در ولایت هرات توسط طالبان اشاره شده و نویسنده تاکید کرده که این کار باعث مسدود شدن مسیر رودخانه هریرود و خشک شدن سد دوستی، مهم‌ترین منبع آب شرب شهر مشهد، شده است.
نویسنده افزوده که سد دوستی در مرز میان ایران و افغانستان اکنون به سطح «حجم مُرده» رسیده است. این روزنامه علت اصلی این وضعیت را «فرمان آب‌گیری طالبان از هریرود در ماه ثور/اردیبهشت سال گذشته» دانسته است.
روزنامه جمهوری اسلامی اقدام طالبان را «دومین ضربه» علیه ایران توصیف کرده و نوشته است: «اولین ضربه زمانی وارد شد که طالبان از دادن سهمیه ایران از آب هیرمند بر اساس قرارداد ۱۳۵۱ خودداری کردند. دومین ضربه با بستن هریرود و محروم ساختن مردم خراسان از آب شرب بود.»
سد پاشدان در ولایت هرات چند روز پیش با حضور مقام‌های ارشد طالبان افتتاح شد. سدی که هدف آن آبیاری زمین‌های کشاورزی و تولید برق اعلام شده است.
رسانه‌های ایران در چند روز اخیر گزارش‌ها و دیدگاه‌های مشابهی در خصوص سیاست‌های طالبان در قبال ایران با اشاره به موضوع سدسازی در رژیم طالبان را نشر کرده‌اند.
ایران برغم انتقادهای گسترده، روابط گسترده با طالبان دارد. هر چند تهران طالبان را برسمیت نشناخته اما سفارت افغانستان در تهران را به این گروه تحویل داده و مقام‌های ایرانی به شمول وزیر امور خارجه به کابل رفت و آمد داشته‌اند.
موضوع آب یکی از موضوعات نزاع‌برانگیز میان ایران و طالبان بوده است.

طالبان؛ نگران حفظ قدرت و حرکت در خط «ناسیونالیزم افغانی»

ملایعقوب وزیر دفاع حکومت خود خوانده طالبان به مناسبت ۲۸ اسد سالروز استقلال کشور از بریتانیا، گفته که«افغان‌ها» همواره پس از دستیابی به استقلال، در حفاظت از آن ناکام مانده‌اند.
وی هشدار داده که«این‌بار نباید شرایطی فراهم شود که خدای ناکرده، این آزادی از دست برود.»
اشاره ملا یعقوب به آنچه او از دست رفتن«آزادی» خوانده است، نشانه نگرانی و ترس طالبان در مورد حفظ قدرت است. طالبان در عمل طوری رفتار کرده که شرایط سقوط رژیم این گروه را فراهم کرده است. یکی از عوامل و دلایل سقوط و فروپاشی رژیم‌های سیاسی در افغانستان، تعصب و انحصار قومی قدرت بوده است. افغانستان یک کشور چند قومیتی است و تاکید یک قوم به انحصار قدرت، زمینه نفاق و شقاق ملی، بستر مقاومت و ایستادگی و در نهایت زمینه مداخله خارجی را فراهم می‌کند. طالبان بیش از هر رژیم دیگری در انحصار قومی قدرت، راه افراط را پیموده و به خشونت و سرکوب گسترده متوسل شده است.
ملایعقوب، گفته که بر محور «اسلامیت و افغانیت» انسجام جمعی صورت گیرد و«به تعصب اجازه داده نشود.» این در حالی است که همین شعار اسلامیت و افغانیت دارای تناقض جدی است و اشاره صریح به وجود تعصب قومی در رفتار و گفتار و پندار طالبان دارد. در واقع ملایعقوب یا نمی‌داند معنای آنچه را بیان می‌کند یا این است که مثل حاکمان قوم‌گرای دیگر خود را به تجاهل می‌زند و بر یکسان‌سازی قومی منحیث یک عامل واگرایانه اما با ظاهرانه همگرایانه تاکید دارد.
واژه افغان معادل پشتون است. در افغانستان اقوام غیرپشتون که هفتاد درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند، با افغان خوانده شدن احساس قربانی شدن و مظلوم واقع شدن می‌کنند و در دوره جمهوریت چند موج اعتراض مدنی، اجتماعی و فرهنگی علیه افغان اطلاق شدن تمام شهروندان افغانستان شکل گرفت. هرچند در قانون اساسی دوره جمهوریت، به این موضوع اشاره شده که به هر شهروند افغانستان افغان اطلاق می‌شود اما اقوام فرهنگیان و مدافعان ارزش‌های هویتی اقوام غیرپشتون می‌گویند که این بخش قانون اساسی مورد توافق همگان نیست و بر اثر پافشاری حلقات قوم‌گرا در حکومت کرزی درج قانون شده و باید اصلاح شود.
شعار اسلامیت و افغانیت در دوره بیست ساله جمهوریت اخیر توسط حلقات قوم‌گرا و پشتونیست در دولت طرح و به شکل گسترده برای آن تبلیغ شد. افغانیت به اعتقاد آگاهان امور در افغانستان، به معنای پشتونیت است و تاکید مجدانه بر افغان خواندن تمامی شهروندان افغانستان، یک رویکرد تمامیت‌خواهانه شوونیستی و فاشیستی است.
طالبان پیش از رسیدن به قدرت، بیشتر بر اسلامیت تاکید داشتند و اشاره‌ای به مسایل قومی در اظهارنظرهای شان دیده نمی‌شد. اما اکنون رهبران این گروه به صراحت از اصطلاح افغانیت در کنار اسلامیت نام می‌برند که نشاندهنده گرایش قومی آنان و فاصله گرفتن از اصول و اعتقادات دینی است. آگاهان می‌گویند که تاکید بر افغانیت، به معنای گرایش به قومیت، در تضاد با اصول وعقاید دینی است که تبعیض و تعصب قومی را منع می‌کند.
گرامی‌داشت طالبان از روز ۲۸ اسد، موسوم به روز استقلال کشور از بریتانیا، نیز نشاندهنده یک تناقض آشکار در رفتار طالبان است. بانی روز استقلال شاه امان الله دانسته می‌شود. پشتون‌هایی که خود را مترقی و روشن‌فکر می‌دانند، شاه امان‌الله را با مصطفی کمال آتاترک در ترکیه مقایسه می‌کنند. روشنفکران پشتون می‌گویند که امان‌الله علیه تحجر دینی ایستاد و برای همین تاج و تخت را از دست. آنان امیر حبیب‌الله کلکانی تاجیک‌تبار را که علیه حکومت امان‌الله قیام کرد، به شدت مورد نکوهش قرار داده و توهین و تحقیر می‌کنند. آنان می‌گویند که کلکانی با قیام علیه امان‌الله کشور را به عقب برگشتاند و جلو ترقی را گرفت. در منظومه فکری پشتون‌های به اصطلاح روشنفکر امان‌الله نماد ترقی و حبیب‌الله نماد عقب‌گرد است. حالا سوال این است که چگونه طالبان با تجلیل از روز استقلال و تمجید از شخص امان‌الله، همزمان ادعای اسلامیت، قیام علیه حکومت غیر دینی و استقرار حکومت اسلامی را نیز دارند؟ این تناقضی است که طالبان و حامیان آنان پاسخی به آن ندارند. اگر از نظر طالبان، امان‌الله قابل تمجید است و حبیب‌الله سزاوار نکوهش، پس طالبان باید یک گروه سکولار و مخالف حاکمیت دینی باشند. در حالی که در عمل عکس این قضیه وجود دارد. طالبان خود را قیام کننده علیه نظام کفری و برپا کننده حکومت دینی می‌دانند.
به هر روی، طالبان در حالی که در خط ناسیونالیزم افغانی در حرکت هستند، دیگران را از آنچیزی بر حذر می‌دارند که موجب نفاق ملی است. در حالی که ناسیونالیزم افغانی خود از عوامل درشت نفاق ملی و بی‌ثباتی سیاسی است.
نویسنده: بهرام بهین

وزارت خارجه پاکستان: با نماینده بریتانیا در مورد همکاری راهبردی منطقه‌ای گفت‌وگو شد

وزارت امور خارجه پاکستان گفته که محمد اسحاق‌دار، معاون نخست‌وزیر و وزیر خارجه این کشور، با رامین هامیش فالکونر، معاون پارلمانی وزیر امور خارجه بریتانیا در امور خاورمیانه، افغانستان و پاکستان، دیدار کرده است.
در خبرنامه وزارت امور خارجه پاکستان آمده که دو طرف در این دیدار بر اهمیت حفظ تعاملات منظم در سطح بالا برای تقویت روند موجود و همچنین بررسی راه‌های جدید برای همکاری راهبردی در منطقه تاکید کرده‌اند.
وزارت خارجه پاکستان گفته است: «در طول این دیدار، هر دو طرف طیف کاملی از روابط دوجانبه را بررسی و تعهد مشترک خود را برای تعمیق همکاری در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، آب و هوایی و روابط مردمی مجدداً تأیید کردند. آنان همچنین در مورد تحولات منطقه‌ای و جهانی تبادل نظر کردند.»
در این خبرنامه تصریح شده که اهمیت حل و فصل عادلانه و مسالمت‌آمیز مناقشه جامو و کشمیر، مطابق با قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد، از بخش‌های دیگر گفتگوی وزیر امور خارجه این کشور با نماینده بریتانیا بوده است.
این در حالی است که تا پایان هفته آینده، پاکستان قرار است میزبان نشست چهره‌های سیاسی، مدنی و فعالان حقوق بشر افغانستان باشد. چهره‌هایی که عمدتاً از مخالفان طالبان به شمار می‌روند. آگاهان امور سیاسی در افغانستان این نشست را مهم و نشاندهنده تغییر موضع پاکستان در قبال طالبان می‌دانند.
در همین حال، دیدار نماینده ویژه بریتانیا با وزیر امور خارجه پاکستان در حالی صورت می‌گیرد که طالبان از برگزاری نشست سه جانبه طالبان، پاکستان و چین در کابل خبر داده‌اند.
بریتانیا در کنار امریکا حضور گسترده نظامی در افغغانستان داشت. این کشور روابط دیرینه‌ای با پاکستان دارد و به اعتقاد ناظران پاکستان در مدیریت تحولات منطقه‌ای همیشه با بریتانیا مشوره می‌کند.

رسانه پاکستانی: طالبان افغانستان به خانواده رهبر طالبان پاکستان ماهانه ۴۳ هزار دالر می‌دهند

روزنامه پاکستان «تودی» در گزارشی ادعا کرده که طالبان افغانستان به‌طور منظم هر ماه حدود سه میلیون افغانی، معادل ۴۳ هزار دالر، به خانواده نور ولی مسعود، رهبر تحریک طالبان پاکستان، پرداخت می‌کنند.
به‌نوشته این روزنامه، این منابع مالی صرف خرید سلاح، ایجاد زیرساخت‌های نظامی و سازماندهی حملات علیه پاکستان می‌شود.
پاکستان تودی افزوده که طالبان با فراهم کردن پناهگاه و مراکز آموزشی در ولایت‌های کنر، ننگرهار، پکتیکا و خوست، به این گروه کمک کرده تا شبکه‌های تازه‌ای برای جذب نیرو و اجرای حملات ایجاد کند.
در گزارش این روزنامه آمده است که طالبان به رهبران و جنگجویان تحریک طالبان پاکستان پناه داده و به آنان اجازه داده است دوباره سازماندهی شوند، ساختارهای فرماندهی خود را تقویت کنند و عملیات‌های فرامرزی انجام دهند.
طالبان افغانستان بارها از سوی مقام‌های پاکستانی متهم به حمایت از تحریک طالبان پاکستانی شده‌اند. طالبان این اتهام را رد می‌کنند.
به عقیده ناظران، طالبان پاکستان و افغانستان با هم پیوندهای محکم قومی وعقیدتی دارند و تلاش پاکستان برای وادارسازی طالبان افغانستان به قطع حمایت از طالبان پاکستان ثمربخش نخواهد بود.

عضویت در خبر نامه پورانا

جهت عضویت در خبر نامه فرم زیر را پر نمایید.