فقیرسازی و سپس طالبسازی تاجیکان

طالبان در حالی، به جلب و جذب جوانان تاجیک در صفوف خود تمرکز کردهاند، که در حال حاضر بیشترین فشار نظامی طالبان بر تاجیکان اعمال میگردد. بیشترین جنگجویان پشتون و از مناطق جنوبی طالبان در مناطق تاجیکنشین مستقر است. بیشترین زندانیانی که در زندانهای طالبان به سر میبرند، تاجیکان هستند. بیشترین کسانی که تحت شکنجه طالبان قرار دارند، تاجیکاناند. بیشتر قتل نظامیان پیشین در میان تاجیکان صورت میگیرد. بیشترین تعداد جوانان آواره از ترس طالبان جوانان تاجیک هستند. خلاصه اینکه سیاست طالبان در قبال تاجیکان، سیاست زدن و کشتن و بستن و فراری دادن و اعمال فشار و زور حداکثری است.
سازمان مهاجرت: در یک ربع سال، ۱ میلیون مهاجر برگشتند؛ ناروی: افغانستان آماده برگشت نیست

در حالی که سازمان بینالمللی مهاجرت اعلام کرده که در سه ماه اخیر سال ۲۰۲۴ حدود یک میلیون مهاجر افغانستان از ایران و پاکستان وارد کشور شان شدهاند، شورای پناهندگان ناروی گفته است که افغانستان برای برگشت مهاجران آماده نیست.
سازمان بینالمللی مهاجرت گفته است که در این سه ماه اخیر سال ۲۰۲۴ میلادی ۶۰۲ هزار و ۳۸۴ نفر از ایران و ۳۸۰ هزار و ۶۷۱ نفر از پاکستان وارد افغانستان شدهاند.
در این مدت، براساس گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت، ۷۴۰ هزار و ۳۵۶ نفر از افغانستان به ایران و پاکستان رفتهاند.
طبق گزارش این نهاد، در این مدت ۳۴۰ هزار و ۷۴۱ نفر از افغانستان به ایران و ۳۹۹ هزار و ۶۱۵ نفر از افغانستان به پاکستان رفتهاند.
فقر، بیماری و دوری از خانوادهها از دلایل مهاجرت شهروندان افغانستان به ایران و پاکستان عنوان شده است.
به گفته این سازمان، از ابتدای سال ۲۰۲۴ تا آخر این سال میزان خروج شهروندان افغانستان از ایران نسبت به ورود آنان بهصورت پیوسته بیشتر بوده است.
سازمان بینالمللی مهاجرت افزوده که پاکستان نیز همانند ایران تلاشها برای اخراج مهاجران را آغاز کرد، اما میزان ورود و خروج شهروندان افغانستان از این کشور تا حدودی توازن داشته است.
طبق گزارش سازمان مهاجرت، از آغاز سال ۲۰۲۴ تا پایان این سال، سه میلیون و ۳۸۶ هزار و ۴۶۱ نفر از ایران و پاکستان وارد افغانستان شدهاند و دو میلیون و ۴۶۹ هزار و ۲۹۹ نفر از افغانستان به این دو کشور رفتهاند.
این در حالی است که یان ایگلند، دبیر شورای پناهندگان ناروی در جریان سفر به افغانستان هشدار داده است که این کشور پس از دههها درگیری، سقوط اقتصادی و شوکهای اقلیمی ویرانگر، برای پذیرش میلیونها نفر در معرض خطر اخراج از کشورهای همسایه آماده نیست.
این مقام ناروی در بیانیهای که به رسانهها فرستاده، گفته است که بسیاری از شهروندان آسیبپذیری که قبلا از ایران بازگشتهاند، احساس میکنند که در یک برزخ پایدار زندگی میکنند.
او گفته است: «آنان افغانستان را در جستوجوی یک زندگی بهتر و امنتر ترک کردند و اکنون با آیندهای مبهم در افغانستان باز میگردند، جایی که با همان بیکاری، گرسنگی و نقض حقوق بشر مواجه میشوند که در وهلهی اول باعث ترک وطنشان شده است.»
یان ایگلند گفت که خانوادههای فقیر و آواره بهای سنگینی را برای فقدان راهحلهای واقعی و بادوام برای کمک به آوارگان و پناهندگان گرفتار در یک بحران انسانی در حال تشدید در افغانستان و کشورهای میزبان میپردازند.
او از دیدار با مقامهای طالبان در خصوص مشکلات مهاجران برگشتت کننده خبر داده و افزوده است:«در جریان دیدارم، من همچنین محدودیتهای شدید حقوق اساسی زنان و دختران در افغانستان را که اکنون از شرکت در تحصیل، اشتغال و زندگی عمومی محدود شدهاند، مطرح کردم.»
وی با بیان اینکه کمکهای بشردوستانه به افغانستان در حال کاهش است و این کشور در یکی از بدترین بحرانهای بشردوستانه در جهان گرفتار است، از جامعه جهانی خواسته است که کمکهای بشردوستانه به افغانستان را افزایش دهند.
به گفته وی، در سال ۲۰۲۲، هفتاد و شش درصد نیازهای بشردوستانه افغانستان از سوی جامعه جهانی تامین شد اما در سال ۲۰۲۴ تنها ۴۴.۹ درصد نیازهای بشردوستانه تامین شد که نشان دهنده کاهش چشمگیر در ارایه کمکهای بشردوستانه به افغانستان است.
فالکونر: وضعیت زنان افغانستان«وحشتناک» و رفتار طالبان غیرقابل قبول است

همیش نیکلاس فالکونر، معاون وزارت امور خارجه بریتانیا در امور خاورمیانه، افغانستان و پاکستان گفته که وضعیت زنان افغانستان وحشتناک است و رفتار طالبان با آنان غیر قابل قبول است.
این مقام بریتانیایی گفته که دفاع از حقوق زنان و دختران افغانستان از اولویتهای کشورش است و برای صحبت در مورد وضعیت زنان افغانستان با شرکای منطقهای، سازمان ملل و کمک کنندهها به نیویارک سفر کرده است.
معاون وزارت خارجه بریتانیا میگوید که آنان برای پاسخگویی طالبان در رابطه با رفتارهایشان و حمایت از آیندهی بهتر برای مردم افغانستان ادامه میدهد. وی افزوده که طالبان بدون تغییر در رفتار شان نمیتوانند از جامعهی بینالمللی توقع حمایت و یا تعامل داشته باشند.
آقای فالکونر، امروز در صفحه ایکس خود نوشته که کشورش اجازه نمیدهد زنان و دختران افغانستان فراموش شوند.
محدودیتها، محرومیتها و ممنوعیتهایی که طالبان فرا راه درس، زندگی و کار زنان افغانستان وضع کردهاند، به یکی از مباحث جدی بینالمللی در این اواخر مبدل شده است.
نهادهای مختلف بینالمللی رفتارهای زنستیزانه طالبان را محکوم کرده و دهها تشکل اعتراضی زنان در اعتراض به رفتارهای زنستیزانه طالبان در بیرون از کشور شکل گرفته و در تلاش برای احیای حقوق زنان افغانستان هستند.
حتا به تازگی برخی از مقامهای طالبان نسبت به رفتارهای این گروه در قبال زنان اظهار تاسف کرده و آن را بیعدالتی و غیرشرعی خواندهاند.
رهبر طالبان اما بیاعتنا به اعتراضها و انتقادهای بینالمللی از سیاستهای زنستیزانه این گروه، بر اجرای کامل فرامین خود در این زمینه تاکید کرده و گفته که پروای فشارهای بینالمللی را ندارد.
ادعای طالبان در مورد بازداشت شش عضو داعش در سرپل

سخنگوی فرماندهی امنیه طالبان در ولایت شمالی سرپل گفته که شش عضو داعش از ساحات مختلف این ولایت بازداشت شدهاند.
وی این افراد را عاملان انفجار ۱۳ عقرب سال جاری در سرپل، که منجر به زخمیشدن چند نفر شد، و حمله بر موکبداران اهل تشیع در روز اربعین معرفی کرده است.
سخنگوی فرماندهی امنیهی طالبان در سرپل گفته است که از نزد این افراد یک پایه دوربین هوایی، دو عدد برچه، یک عدد پنجهبوکس، شش مبایل، یک عراده موتورسایکل و چندین جلد «کتاب انگیزشی» را ضبط کرده است.
طالبان در سرپل در حالی از بازداشت اعضای داعش در این ولایت خبر میدهند که پیشتر کمسیون امنیتی و تصفیهای این گروه مدعی شد که تمامی عوامل ناامنی قلع و قم شده است.
در باره داعش بارها طالبان ادعا کردهاند که این گروه را نابود کردهاند اما هر از گاهی داعش مسوولیت حملاتی را به عهده میگیرد یا طلبان برخی از حملات را به داعش نسبت میدهند.
ناظران، روابط و نسبت داعش و طالبان را پیچیده عنوان میکنند.
به نظر برخی از آگاهان امور امنیتی، طالبان در بسیاری موارد مخالفان مسلح خود را که مربوط جبهات مقاومت و آزادی است، تحت نام داعشی بازداشت میکند و تلاش میکند نشان دهد که داعش با این جبهات در ارتباط است.
همچنان به باور آگاهان، طالبان ترورهای درونی ناشی از اختلافات داخلی خود را نیز با مطرح کردن بحث داعش لاپوشانی میکنند.
اما برغم ادعای طالبان مبنی بر نابودی داعش، نهادهای ناظر بینالمللی بارها نگرانی خود را از افزایش حضور داعش درافغانستان ابراز کردهاند.
ادعای متناقض و مغرضانه کمسیون تصفیه طالبان

کمیسیون امنیتی و تصفیهای طالبان، امروز، چهارشنبه،۳ دلو/بهمن، در گزارشی مدعی شده که عوامل جنگ و ناآرامی از بین رفته و تمام نیروهای به گفته این کمسیون«شرانداز» قلع و قم شده است.
اما در بخش دیگری از گزارش این کمسیون آمده است:«برخی از رهبران و اعضای این پروژه که پس از سرکوبی به کشورهای همسایه افغانستان فراری بودند، با چشمپوشی، تسامح و حمایت غیرمستقیم برخی جریانها، دوباره سازماندهی خود را آغاز کردند.»
در ادامه این مطلب آمده«این جریانها در بلوچستان و برخی مناطق قبایلی خیبر پختونخوا مستقر شدهاند، کمپهای آموزشی برایشان فراهم شده، امکاناتی برای جمعآوری کمکهای مالی به آنها داده شد و شرایط برای تبلیغات و جذب نیرو از کشورهای مختلف جهان برایشان مهیا گردیده است.»
این کمسیون در همین حال در گزارش خود مدعی شده که «اطلاعات موثقی دارد که این افراد از طریق میدانهای هوایی کراچی و اسلامآباد نیروهای جدید جذبشده را از برخی کشورهای آسیایی و اروپایی به مراکز خود در بلوچستان و مناطق قبایلی خیبر پختونخوا منتقل میکنند.»
همچنان در این گزارش شهروندان تاجیکستان و پاکستان عوامل عمده حملات در افغانستان خوانده شدهاند اما هیچ سند و مدرکی در این زمینه ارایه نشده است.
گروه طالبان وقتی از عوامل ناامنی یاد میکند، اشاره به داعش، جبهه مقاومت ملی و جبهه آزادی دارد. این سه جریان هر از گاهی مسوولیت حملاتی را به علیه طالبان عهده میگیرند. البته این سه جبهه یا جریان تفاوتهای ماهوی زیادی با هم دارند. داعش یک گروه تروریستی است اما دو جبهه دیگر، نیروهای مردمیای هستند که به دفاع از ارزشهای مدنی، دموکراتیک و بشردوستانه میجنگند و از حمایت علنی برخی از کشورهای قدرتمند جهان هم برخوردار هستند.
طالبان در حالی مدعی شده که عوامل ناامنی از بین رفتهاند که جبهه مقاومت، جبهه آزادی و گاهی هم داعش مسوولیت حمله بر طالبان را به عهده میگیرند. حدود یک ماه پیش داعش مسوولیت کشتن وزیر کابینه طالبان در دفتر کارش را به عهده گرفت که یک رویداد امنیتی بی پیشینه در افغانستان به شمار میرود.
نهادهای مختلف ناظر بینالمللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل و نهادهای امنیتی امریکا، در گزارشهای متعدد امنیتی در باره افغانستان گفتهاند که داعش و القاعده در افغانستان به تقویت و گسترش ساحه فعالیت خود پرداخته اند و حملات نیروهای مخالف مسلح طالبان همچون جبهه مقاومت و جبهه آزادی نیز ماهانه ده ها حمله علیه طالبان انجام میدهند.
دو روز پیش جبهه مقاومت ملی، در خبرنامهای گفت که در طی ماه جدی/دی، ۲۲ عملیات علیه طالبان انجام داده که در نتیجه آن ۳۵ عضو گروه طالبان کشته شدهاند.
در گزارش کمسیون امنیتی و تصفیه طالبان، به موضوع اخراج عناصر مفسد و مغرض از صفوف این گروه اشاره شده اما آمار و ارقامی ارایه نشده است.
ناظران میگویند که طالبان تحت نام تصفیه صفوف از عناصر ناباب، بیشتر به تصفیه قومی میپردازند و طالبان غیرپشتون را خلع صلاحیت، اخراج نموده و برای شماری از آنان دوسیهسازی میکنند.
ادعای طالبان در مورد اینکه اکثریت حمله ها از سوی شهروندان پاکستان و تاجیکستان راهاندازی شده نیز بیشتر سیاسی و مغرضانه و قومگرانه است. به احتمال زیاد، طالبان با نگرانی از افزایش همکاری بین پاکستان و تاجیکستان، اقدام به چنین ذهنیتسازیها و جوسازیها مینمایند. هدف این کار میتواند این باشد تا طالبان خود را قربانی و مظلوم جلوه دهند که گویا از جنوب و شمال با توطیه و دسیسه مواجهاند.
این در حالی است که کشورهای پاکستان و تاجیکستان با نگرانی جدی از افزایش فعالیت گروههای تروریستی در افغانستان، طالبان را متهم به حمایت از گروههای تروریستی با هدف ناامنسازی منطقه میکنند.
پاکستانیها بارها گفتهاند که اسناد و مدارک کافی از حمایت طالبان افغانستان از طالبان پاکستان در دست دارند. در یک مورد مقامهای پاکستانی گفتند که اسناد موجود در این زمینه را به چین تحویل دادهاند و از این کشور خواستهاند که طالبان را از ادامه حمایت از تروریستان منصرف نماید.
ناظران داخلی به این باوراند که طالبان برنامههای قومی خاصی را عملی میسازند و یکی از اقوامی که این گروه علیه آن ذهنیتسازی میکند، تاجیکها اند. یک دلیل آن این است که جبهات نظامی مخالف طالبان عمدتاً از تاجیکان تشکیل شده است و کنترول جغرافیای تاجیکان، برای طالبان به یک درد سر مبدل شده است. مثلا این گروه بیش از بیست هزار جنجگو در پنجشیر مستقر کرده و با هزینههای گزاف این نیرو را در پنجشیر حفظ میکند.
فعالیت تاجیکان در جبهات نظامی ضد طالبان، همزمان با همکاری تاجیکستان و پاکستان، طالبان را نگران ساخته که مبادا این دو کشور در جهت حمایت از جبهه مقاومت قرار گیرند و در نتیجه تاجیکان به موقعیتی دست یابند که طالبان نتوانند سلطه خویش بر سرزمینهای آنان را حفظ کنند. در همین راستا، طالبان از یک سال به این سو ذهنیتسازی میکنند. آنان حتا حملات فرامرزی تروریستی را به عوامل تاجیکی نسبت میدهند تا در سطح منطقه نیز تصویر منفی از تاجیکان ارایه کنند.
نویسنده: بهرام بهین
سفر حقانی به امارات؛ زورآزمایی هند و پاکستان و تعمیق شگافهای طالبان

کشورهای امارات متحده عربی و قطر، معنای حضور شان در نظام بینالمللی را از طریق دلالی میان کشورها و نیروهای متخاصم جستجو میکنند. گفتوگوها بین حماس و اسراییل، بین روسیه و اوکراین، بین طالبان و امریکا و بین تمامی طرفهای درگیر در هرگوشه دنیا در قطر یا امارات صورت میگیرد.
کشورهای قطر و امارات از زمینهسازی برای گفتوگوهای پنهان و آشکار میان نیروهای متخاصم، هم سود سیاسی را مطمح نظر دارند و هم سود اقتصادی را. این کشورها از طریق برقراری روابط میان نیروهای متخاصم با همه کشورها روابط برقرار میکنند و از این روابط در جهت تحکیم پایههای حاکمیت خود استفاده میکنند. به تعبیر دیگر این دو کشور کوچک اما مفشن و مرفه در کنار سواحل گرم، چون مبناهای تولید قدرت ملی داخلی از قبیل داشتن جمعیت و جغرافیای بزرگ را در اختیار ندارند، این خلا را از طریق دلالی به قدرتهای بزرگ پر میکنند.
البته برای قطر و امارات نوعیت و ماهیت معاملات مهم نیست. برای آنان مهم این است که به هر قیمت ممکن معاملهای شکل گیرد تا آنان سودی بدست آورند و آن را به عنوان موفقیت در کارنامه خود ثبت کنند. مثلا بسیار واضح است که معامله امریکا و طالبان یک معامله سیاه و خونین بود که با زمینهسازی قطر، انجام شد. طالبان براساس معاملهای که با امریکا در قطر انجام دادند، قدرت را بدست گرفتند و یک کشور بزرگ چهل میلیونی در بحران بشری عمیق فرو رفت.
در روزهای اخیر، دو گروه از مقامهای طالبان به امارات متحده عربی رفتند. دو هفته پیش(۱۸جدی/دی) امیرخان متقی وزیر امور خارجه حکومت خود خوانده طالبان به امارات متحده عربی سفر کرد. در این سفر گزارش شد که امیر خان متقی با معاون وزیر امور خارجه هند دیدار کرده و خواهان گسترش روابط طالبان با هند شده است. دیروز( ۲ دلو/بهمن) اما سراجالدین حقانی، وزیر امور داخله طالبان و عبدالحق وثیق رییس استخبارات این گروه به امارات سفر کردند. برخی از رسانهها گزارش دادهاند که امارات متحده عربی میخواهد میان طالبان و پاکستان میانجیگری کند.
سفرهای مقامهای طالبان به امارات متحده عربی، پس از تشدید تنشهای میان طالبان و پاکستان صورت میگیرد.
اگر این گزارش دقیق باشد که حقانی در راستای تلاش برای گفتوگو با پاکستان به امارات سفر کرده است، میتوان گفت که چنین اقدامی گامی در جهت تعمیق شگافهای درونی طالبان است. یعنی یک جناح طالبان دنبال گسترش روابط با هند است و به این منظور به امارات سفر میکند و جناح دیگر، دنبال بهبود روابط با پاکستان است و به این منظور به امارات سفر میکند.
امارات متحده عربی روابط نسبتاً خوب و تا حدودی متوازن با هند و پاکستان دارد. برخی از ناظران میگویند که روابط امارات با هند نسبت به روابط امارات با پاکستان عمیق و گستردهتر است. مثلا گفته میشود که مبادله تجاری بین امارات و پاکستان ۱۵ میلیارد دالر در سال است و مبادله تجاری هند با امارات ۶۰ میلیارد دالر است.
به هر حال، امارات متحده عربی بنا به روابطی که با هند و پاکستان دارد، میتواند هم در نزدیکی طالبان به پاکستان نقش ایفا کند و هم در نزدیکی این گروه با هند.
در واقع رقابت هند و پاکستان بر سر کنترول طالبان به شکل دیگری در یک میدان دیپلماتیک که امارات متحده عربی آن را مدیریت خواهد کرد، پیش میرود.
هند تلاش دارد تا با استفاده از تنشی که میان طالبان و پاکستان بوجود آمده، با پادرمیانی امارات متحده عربی، خود را بیشتر به طالبان نزدیک کند و شگاف میان پاکستان و طالبان را هرچه بیشتر تعمیق کند و نفوذ خود را در افغانستان تحت کنترول طالبان گسترش دهد. امیرخان متقی در دیداری که با معاون وزیر امور خارجه هند در امارات متحده عربی داشت، از گسترش روابط طرفین سخن گفت و بعدتر رسانهها گزارش دادند که قرار است طالبان چند دیپلمات دیگر به هند میفرستد.
حالا اما سراجالدین حقانی به امارات رفته تا راهی برای جورآمد با پاکستان پیدا کند. گفته میشود که حقانی روابط نزدیکی با پاکستان دارد. برخی از آگاهان امور امنیتی پاکستان مدعی شدند که حمله سنگین هوایی ارتش پاکستان به ولایت پکتیکا که حدود یک ماه پیش انجام شد و موجب تشدید تنش میان طالبان و پاکستان شد، در همآهنگی با شبکه حقانی انجام شده بود.
یک روز پیش از سفر حقانی به امارات، رسانهها گزارش دادند که ۵۰ خانواده از اعضای طالبان پاکستان از سوی شبکه حقانی در ولایت شمال شرقی تخار جابجا شدهاند. این میتواند بخشی از توافق پاکستان و شبکه حقانی باشد. قبلا وزیر دفاع پاکستان گفته بود که طالبان در ازای انتقال طالبان پاکستان از مناطق مرزی پاکستان به مناطق دورتر افغانستان، از پاکستان پول خواستهاند.
در حال حاضر به نظر میرسد که این بازی تازه آغاز شده است. مسیرها دقیقاً چندان روشن نیست. به احتمال زیاد اماراتیها در حال ارزیابی چگونگی ایفای نقش خود در معاملات آینده بین مثلث طالبان، هند و پاکستان هستند.
فراموش نباید کرد که اشرف غنی احمدزی رییس جمهوری مخلوع و فراری افغانستان نیز در امارات متحده عربی است. غنی به شبکه حقانی نزدیک است و احتمالا بخواهد از نفوذ خود در امارات به نفع این شبکه استفاده کند.
در عین حال، نباید نقش قطر را هم در این بازیها فراموش کرد. قطر رقیب امارات در دلالیها میان نیروهای متخاصم است. تا حدودی میتوان گفت که قطر موفقانهتر عمل کرده است. به ویژه وقتی پای طالبان در بین باشد. همچنان کشورهای دیگری از قبیل امریکا و انگلیس و عربستان و ترکیه هم هستند که در امارات و قطر نفوذ و رسوخ دارند و معاملات را رقم میزنند و بر آن تاثیر میگذارند. یعنی قطر و امارات به تنهایی نقش بازی نمیکنند بلکه در پشت صحنه، دیپلماسی غرب نیز در روند کاری آنان دخیل است.
البته این نکته هم قابل یادآوری است که تیم مذاکره کننده طالبان در قطر، که مذاکره با امریکا را پیش بردند، از جناح کندهاریها بود. بنابراین میتوان گفت که قطر بیشتر میتواند از طریق درانیها و کندهاریها اثر بگذارد و امارات از طریق جناح غلجاییها. شاید تصادفی نباشد که همزمان با سفر سراجالدین حقانی به امارات، امیرخان متقی با سفیر قطر در کابل دیدار کرد.
قطر همچنان روابط چندان خوبی با پاکستان ندارد. وقتی در سال ۲۰۱۱ دفتر طالبان در قطر باز شد، در واقع در آن زمان امریکاییها تلاش کردند تا روند مذاکره با طالبان را از کنترول پاکستان خارج کرده و از طریق قطر در کنترول خود بگیرند. قطر در واقع در آن زمان در نقش رقیب پاکستان عمل کرد. پس از آنکه قطر نقش محوری را در مذاکرات صلح با طالبان به عهده گرفت، پاکستانیها به شبکه حقانی نزدیک کردند و در زمان سقوط جمهوریت، شبکه حقانی به کمک پاکستان توانست که سهم خود را در قدرت بگیرد و الا شبکه حقانی بیرون میماند.
حالا چنین مینماید که کشورهای امارات و قطر به طرفداری از دو جناح طالبان وارد بازیهای جدیدی شدهاند. احتمالا هند نیز در صورت بی نتیجه دانستن تلاشهای امارات برای نزدیکی بیشتر با طالبان، به قطر نزدیکی کند.
آگاهان به این باوراند که پس از کشته شدن خلیل حقانی، برغم تلاشهای مقامهای طالبان در جهت پنهان نگهداشتن اختلافها، شگافها میان این گروه بیشتر شده است. برکناری مولوی کبیر از معاونیت سیاسی ریسالوزرا هم در همین راستا تعبیر شده است. اینکه سراجالدین حقانی برای اولین بار به یک کشور خارجی سفر میکند و خلاف عرف معمول با مقامهای ارشد امارات میبنیند، نشان دهنده افزایش تب و تاب اختلافهای داخلی طالبان است.
روی کارآمدن دونالدترامپ رییس جمهوری جدید امریکا نیز بر روندهای سیاسی در افغانستان از طریق نقش آفرینی قطر و امارات تاثیر خود را میگذارد.
حالت دوگانگی سیاستهای امریکا در قبال طالبان نیز تشدید خواهد شد. ترامپ کار با طالبان را با یک معامله آغاز کرده است. آزادی گروگانهای امریکایی و آزادی یک قاچاقبر و تروریست بزرگ از اعضای طالبان اولین معامله امریکا و طالبان پنداشته میشود. ترامپ گفته که طالبان یا پول امریکا را انتخاب کنند یا اسلحه امریکایی. معلوم دار است که او براساس منطق معاملاتی با طالبان پیش میرود. چنین روشی، ایجاب میکند که طالبان به دو دسته تقسیم شوند تا اگر یک جناج معامله نکرد، جناح دیگر معامله کند.
با توجه به نکات بالا، میتوان انتظار داشت که رقابتهای درونی طالبان همزمان با رقابتهایی که بین هند و پاکستان از یک طرف و قطر و امارات از طرف دیگر، تشدید شود و امریکا در نقشه کنترول کننده بیرونی، بر حسب منافع خود روندها را مدیریت کند.
مردم پنجشیر: طالبان معادن را تاراج میکنند و مردم بهرهای از آن نمیبرند

یک نهاد تحقیقی موسوم به «مرکز مطالعات پنجشیر» میگوید که یافتههای یک نظرسنجی انجام شده در میان باشندگان پنجشیر نشان میدهد که ۹۰ درصد باشندگان این ولایت معتقدند که معادن پنجشیر از سوی طالبان تاراج میشود و مردم هیچ بهرهای از آن نمیبرند.
بر بنیاد یافتههای این گزارش، معادن پنجشیر به دست بازرگانان استخراج و عواید آن به طالبان سپرده میشود.
در این گزارش آمده که طالبان برای ۱۷۰۰ معدنچی مجوز کار صادر کرده و در ازای هر مجوز مبلغ ۱۰ هزار افغانی گرفتهاند.
طبق یافتههای این گزارش، ۵۵۰ معدنچی در حال حاضر در پنجشیر مشغول استخراج معادناند.
مرکز مطالعات پنجشیر میگوید که طالبان ۴۳ هزار قیراط زمرد پنجشیر را در ۳۲ دور مزایده فروختهاند و پول آن را به ارزش ۷۸ میلیون افغانی به ادارات مرکزی سپردهاند.
در این مطالعه همچنین به نقل از مردم پنجشیر گفته شده که طالبان از هر معدنچی ماهانه دو هزار افغانی«اخاذی» میکنند.
در گزارش آمده که طالبان مواد منفجره مورد نیاز برای استخراج معدن را نیز در «انحصار» خود گرفته و آن را به نرخ بلند به فروش میرسانند که این امر باعث میشود تا معدنچیان بومی نتوانند در معادن کار کنند.
مرکز مطالعات پنجشیر گفته که گزارش خود را برپایه نظرسنجی از باشندگان پنجشیر تهیه کرده و در این نظرسنجی ۲۵۰ زن و مرد در سراسر این ولایت به پنج سوال عمده در باره معادن و برنامههای توسعهای در این ولایت پاسخ دادهاند.
98 درصد اشتراک کنندگان در این نظرسنجی گفتهاند که طالبان هیچ پروژه توسعهای را در پنجشیر تطبیق نکردهاند.
۶۰ درصد پاسخدهندگان گفتهاند که برخی از پروژههای کوچک مثل پاککاری کانالهای آب کشاورزی و آشامیدنی از سوی نهادها و موسسات خیریه تطبیق شده است.
براساس گزارش مرکز مطالعات پنجشیر، ۹۷ درصد شرکتکننده این نظرسنجی، گفتهاند که شاهد هیچ گونه «عملکرد مثبت» از سوی طالبان نبودهاند.
در گزارش مرکز مطالعات پنجشیر همچنین آمده که والی طالبان در این ولایت، ۲۳ نشست تحت عنوان«حمایت از نظام امارت» با هزینههای گزاف برگزار کرده و سخنرانان را وادار کردهاند که در ستایش طالبان سخن بگویند. در این بخش گزارش تصریح شده که طالبان از دانشآموزان مکاتب، خواستهاند که در وصف طالبان و والی طالبان برای این ولایت شعر و ترانه بخوانند.
پنجشیر در گذشته مرکز مقاومت ضد طالبان به رهبری احمدشاه مسعود بود که طالبان برغم تهاجمهای سنگین نظامی نتوانستند آن را تصرف کنند. در دور دوم برگشت طالبان به قدرت، این گروه حدود یک سال درگیریهای خونینی با جبهه مقاومت به رهبری احمد مسعود، فرزند احمد شاه مسعود داشتند.
اکنون گفته میشود که حدود ۲۰ هزار نیروی جنگی طالبان در پنجشیر مستقر است تا از تحرکات جبهه مقاومت در این ولایت جلوگیری نماید.
مردم پنجشیر میگویند که جنگجویان طالبان با مردم این ولایت رفتار خشن و عقدهمندانه دارند و این امر باعث شده که بسیاری از باشندگان پنجشیر خانه و کاشانه خود را ترک کرده و به ولایتهای همجوار آواره شوند.
یافتههای مرکز مطالعات پنجشیر با یافتههای یک گزارش خبرگزاری پورانا از پنجشیر مطابقت دارد که در آن نیز باشندگان پنجشیر از تاراج معادن این ولایت از سوی طالبان سخن گفته و این گروه را متهم به رفتارهای خشن براساس عقدههای قومی با مردم پنجشیر کرده بودند.
باشندگان ولایت پنجشیر به خبرگزاری پورانا گفته بودند که طالبان معادن پنجشیر را به پشتونهای مناطق جنوبی کشور سپرده و به بهانههای مختلف دست مردم بومی محل را از کار استخراج معادن گرفتهاند.
یک شهروند چین در تخار افغانستان کشته شد

منابع محلی در ولایت تخار به رسانهها گفتهاند که یک شهروند چین در این ولایت توسط افراد مسلح ناشناس به قتل رسیده است.
به گفته منابع، ناوقت روز گذشته سهشنبه، ۲دلو/بهمن، موتر حامل این شهروند چین در منطقه« کتکجر» از مربوطات شهرستان/ولسوالی«خواجه بهاوالدین» مورد حمله مسلحانه قرار گرفته است.
طبق اظهارات منابع محلی، این شهروند چین در یک معدن طلا در شهرستان خواجه بهاوالدین این ولایت سرگرم کار بوده و افراد مسلح مبلغ ۲ هزار دالر امریکایی او را نیز با خود بردهاند.
جزییات بیشتری در مورد نام و شهرت این شهروند چین ارایه نشده است.
در مورد عاملین این رویداد نیز جزییاتی ارایه نشده اما در گذشته مقامهای چین از وجود گروههای هراس افگن در شمال افغانستان ابراز نگرانی کردهاند.
حدود دو ماه پیش نیز یک شهروند چین در یک حمله تروریستی بر یک معدن طلا، در منطقه«شمسالدین شاهین» در نزدیکی مرز افغانستان ـ تاجکستان کشته و۴ شهروند دیگر چین زخم برداشتند.
اخیراً طالبان اعلام کردند که معادن طلا در ولایت تخار را به شرکتهای چینایی سپردهاند. اقدامی که باشندگان این ولایت آن را زورگویانه و تاراج معادن خواندند.
چین یکی از کشورهای علاقمند به معادن افغانستان است و کار استخراج چندین معدن با شرکتهای چینایی قرارداد شده است.
چین از سرمایهگذاران عمده در بخش معادن در افغانستان و پاکستان به شمار میرود. اما برخی از گروههای اجتماعی و گروههای مسلح از رویکرد چین برای استخراج معادن زیرزمینی انتقاد کرده و آن را سودجویانه و تاراج منابع عنوان میکنند.
در پاکستان، گروه شبهنظامی موسوم به ارتش آزادی بخش بلوچستان، بارها مسوولیت حمله به کارمندان چینی فعال در بخش استخراج معادن را به عهده گرفته است.
در همین حال امریکاییها و برخی از کشورهای دیگر رقیب چین، از گسترش فعالیت اقتصادی این کشور در منطقه بخصوص افغانستان و پاکستان ابراز نگرانی کردهاند.
با توجه به این موارد، به نظر میرسد که حمله به کارمندان شرکتهای چینی در افغانستان و پاکستان، یک اقدام سازمانیافته است که از حمایت برخی از کشورهای رقیب چین نیز میتواند برخوردار باشد.
در پاکستان نیز بارها از حمله مسلحانه بر کارمندان چین در بخش استخراج معادن گزارش شده است.
بسیاری از گروههای سیاسی و مدنی در افغانستان معتقدند که طالبان به عنوان یک گروه تروریستی که با میله تفنگ و حمایت خارجی به قدرت رسیده، صلاحیت واگذاری معادن کشور به کشورهای خارجی را ندارد. گروههای مختلف سیاسی بارها از کشورهای همسایه بهویژه چین خواستهاند که با طالبان قراردادهای بزرگ اقتصادی در بخش استخراج معادن را امضا نکند و باید امضای همچو قراردادها با دولتی صورت گیرد که نماینده مردم باشد.