خبرگزاری پورانا نوشتههای برتر پیرامون مسائل مهم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و…را از صفحات اجتماعی گزینش و در بخش «نظرها» به نشر میرساند. مسوولیت نوشتهها بدوش نویسندگان است.
………………………………………………………………
از نوروز تا سوق عکاظ
کسانی که با نوروز سر ستیز دارند و آن را نامشروع میدانند، غالباً به سنتها و شرایط اجتماعی دوران پیامبر اسلام استناد میکنند. ما نیز از همین منظر به نوروز مینگریم و در میان مناسبتهای شبهجزیره عربستان آن روزگار، هیچ رویدادی را به نوروز شبیهتر و نزدیکتر از “سوق عکاظ” نیافتهایم. در این مقال، نوروز را با سوق عکاظ مقایسه کرده، نگاهی به گذشته و حال آن خواهیم افکند و در نهایت، حکم شرعی برگزاری چنین مناسبتهایی را بررسی خواهیم کرد.
سوق عکاظ؛ بازاری فراتر از تجارت
در تاریخ شبهجزیره عربستان، با پدیدهای مهم فرهنگی و اجتماعی به نام “سوق عکاظ” مواجه هستیم. سوق عکاظ، پیش از آنکه تنها یک بازار باشد، مناسبتی اجتماعی و فرهنگی بود که هرساله در طائف برگزار میشد. به گفته بسیاری از دانشمندان مسلمان و اروپایی، این جشن در انتهای زمستان و آغاز بهار برگزار میگردید.
ساکنان مکه و اطراف آن در آن زمان، نهتنها موسم حج را برگزار میکردند، بلکه سوق عکاظ را نیز در روزهای مشخصی از سال گرامی میداشتند. آنان برای حفظ این ایام در یک زمان ثابت، از نظام “نَسِیء” استفاده میکردند و هر سه سال، یک ماه به تقویم قمری میافزودند تا مناسبتهای مهم، همواره در فصول مشخصی باقی بمانند. سوق عکاظ، بازتاب نیازهای طبیعی مردمان آن دیار بود که با جشنهای طبیعت، ازجمله نوروز، همخوانی داشت.
مرکز تبادل فرهنگ و تمدن
در این گردهمایی سالانه، تولیدات عربستان، حبشه، یمن، ایران، هند، روم، شام و مصر به بازار عرضه میشد و نامههایی از پادشاهان سرزمینهای مختلف در آن قرائت میگردید. شاعران برجسته نیز اشعار خود را در محضر مردم میخواندند. “معلقات سبعه”، مشهورترین اشعار عرب، در همین بازار برای نخستینبار به نمایش درآمدند.
برای شاعران و سخنوران، افتخار نهایی آن بود که کلامشان در این گردهمایی مورد پذیرش قرار گیرد و تا اقصای شبهجزیره منتشر شود. سوق عکاظ، اوج شکوه فرهنگی و ادبی عربستان بود و برخی، تاریخ تأسیس آن را ۵۴۰ میلادی دانستهاند، هرچند برخی دیگر، آن را بسیار قدیمیتر میدانند.
نقش سوق عکاظ در دوران پیامبر اسلام
در دوران پیامبر اسلام، سوق عکاظ به اوج خود رسیده بود. ایشان در نوجوانی و پس از بعثت، به این بازار میرفتند و خاطراتی از آن را برای یاران خود بازگو میکردند. روایت است که روزی، گروهی از قبیله “ایاد” به دیدار پیامبر آمدند. پیامبر از آنان درباره “قس بن ساعده ایادی” پرسید. آنان گفتند که وی درگذشته است. پیامبر فرمود:
“من روزی او را در سوق عکاظ دیدم که بر شتری سرخرنگ سوار بود و سخنانی دلنشین میگفت. اما جزئیات آن را به یاد ندارم.”
در این هنگام، یکی از بادیهنشینان از میان جمع برخاست و گفت که آن سخنان را حفظ است. او متن کامل را خواند و پیامبر از شنیدن آن خوشنود شد.
پیامبر اسلام، زمانی که تنها چهارده سال داشت، در یکی از جنگهای “فِجَار” که در نواحی سوق عکاظ رخ داد، شرکت کرده بود.
پیوندهای دینی و اجتماعی
سوق عکاظ در آغاز، یک مناسبت فرهنگی و اجتماعی بود، اما بهتدریج رنگ و بوی دینی نیز به خود گرفت، چنانکه در نوروز نیز شاهد چنین تغییری هستیم. نزدیکی این رویداد با موسم حج، به آن جلوهای مذهبی بخشید. عربها در این بازار، بتی به نام “جهار” را بنا کرده بودند و برخی صخرههای کوه “اطحل” را طواف نموده و در ایام حج، آنها را با خون قربانی رنگین میساختند.
با وجود اینکه سوق عکاظ آلوده به شرک و خرافات بود، در سراسر سنت پیامبر، هیچ نشانی از حرام اعلام شدن آن دیده نمیشود. در قرآن کریم و در میان دهها هزار حدیثی که از پیامبر نقل شده، هیچ اشارهای به تحریم این مناسبت وجود ندارد.
چرا سوق عکاظ از بین رفت؟
خلیل بن احمد فراهیدی و برخی دیگر از دانشمندان معتقدند که اسلام به سوق عکاظ پایان داد، اما از سخنان آنان برمیآید که اسلام تنها فخر فروشیهای قبیلهای را که در قالب شعر رواج داشت، کنار زد. سوق عکاظ در دوران اسلامی به همان شکل دوران جاهلیت برگزار نشد و چند عامل در این دگرگونی نقش داشت:
- تغییر تقویم حج: پیامبر، نظام کبیسه را که به تغییر ماههای حرام منجر میشد، لغو کرد. بدین ترتیب، زمان حج در یک فصل ثابت باقی نماند و از سوق عکاظ که وابسته به زمان برداشت محصول بود، جدا شد.
- هجرت پیامبر به مدینه: فاصله مدینه از سوق عکاظ زیاد بود و این هجرت، توجه مسلمانان را به مسائل دیگری معطوف ساخت.
- گسترش فتوحات اسلامی: مسلمانان، پس از تأسیس دولت، به سرزمینهای دیگر سفر کردند و با بازارهای بزرگتری آشنا شدند که شکوهی بهمراتب فراتر از سوق عکاظ داشتند.
با اینهمه، سوق عکاظ همچنان برگزار میشد و هیچ فتوای شرعی برای تحریم آن صادر نشد. این جشن اجتماعی و فرهنگی تا سال ۱۲۹ هجری ادامه داشت، تا اینکه گرفتار سرنوشت شومی شد.
سقوط سوق عکاظ؛ کار خوارج بود، نه اسلام
اگر این مناسبت برای سالها ادامه یافت، چه کسی آن را تعطیل کرد؟ پاسخ روشن است: خوارج!
خوارج، این سرطان فکری که امروزه نیز در برخی جوامع اسلامی ریشه دوانده است، برگزاری چنین مناسبتهایی را حرام و تکفیر میدانستند. مختار بن عوف، یکی از رهبران شاخه حروریه خوارج، بر مکه و مدینه چیره شد، آن شهرها را در خون غرق کرد و سپس بر سوق عکاظ تاخت، آن را غارت کرد و دروازههایش را بست. از ترس چپاول دوباره، مردم دیگر به این بازار نیامدند و سوق عکاظ برای همیشه به تاریخ پیوست.
بازگشت سوق عکاظ در قرن بیستویکم
امروز، پس از چهارده قرن، عربستان سعودی با شکوهی تمام، این جشن را احیا کرده است. یازدهمین دوره سالانه سوق عکاظ، هشت ماه پیش، با سرپرستی شخص پادشاه عربستان برگزار شد. وزارتخانههای مختلف، ازجمله وزارت دفاع، داخله، فرهنگ، آموزش و محیط زیست، در این رویداد مشارکت داشتند.
مسابقات شعرخوانی، نمایشنامهخوانی، خوشنویسی، نقاشی، اسبدوانی و سخنرانی در سطح محلی، منطقهای و بینالمللی برگزار شد و این موسم تاریخی را زنده کرد. علمای دینی عربستان نیز مشکلی با آن نداشتند و تصریح کردند که اینجا نه شرکی رخ میدهد و نه خرافهای رواج دارد.
پرسش پایانی
اکنون از برخی ملاهای محترم که هر سال با آب شدن برفهای زمستان، بر نوروز یورش میبرند، میپرسم:
آیا نوروزِ آن دوران به آیین مجوس نزدیکتر بود یا سوق عکاظِ عصر جاهلیت به شرک؟
و آیا شما فهم درستی از حدیث و سنت پیامبر دارید یا علمای عربستان و دانشگاه الازهر مصر؟
……………………………………………………
نویسنده: داکتر بشیر احمد انصاری، پژوهشگر مطالعات دینی
برگرفته شده از: صفحه فیسببوک داکتر بشیر احمد انصاری