خبرگزاری پورانا نوشتههای برتر پیرامون مسائل مهم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و…را از صفحات اجتماعی گزینش و در بخش “نظرها” به نشر میرساند. مسوولیت نوشتهها بدوش نویسندگان است.
………………………………………………………………
حزبالتحریر، سلفیت و دموکراسی
۱- این روزها در رسانهها، گزارشهای بسیاری از بازداشت و انفکاک از وظیفهٔ اعضای حزبالتحریر و سلفیها و امثال ایشان در افغانستان نشر میشود. همین امروز گزارشی از شکایت استادان دانشکدههای شرعیات نشر شد.
۲- در دوران جمهوریت در غور، ما بارها با بچههای حزبالتحریر در این موارد بحث و مناقشه داشتیم. نظر ما این بود که اگر جمهوریت و دموکراسی نباشد، شما دیگر فرصت فعالیت ندارید. آنها میگفتند ما اسلامگراها همه خواستهٔ واحد داریم که تطبیق شریعت است. لذا بین ما هیچ مشکلی ایجاد نمیشود. ما میگفتیم قدرت و چوکی، ایجابات خاص خود را دارد. در بحث قدرت، شعار تا عمل فرق دارد. وقتی پای قدرت در میان باشد، شریعت و مذهب و مکتب، وسیله و ابزار میشود. لذا شریعت خواهی مانع از تصادم و تخاصم نمیشود. حتا در دوران صحابه نیز در حوادث جمل و صفین و نهروان، جنگ اتفاق افتاد. حضرت حسین و امیرالمومنین یزید هم هردو مسلمان بودند. رهبران جهادی افغانستان هم همه مسلمان بودند و شریعت میخواستند. مسلمان بودن و شریعت خواستن در ذات خود، مانع جنگ قدرت نمیشود.
۳- نمیدانم تحریریها و دیگران اکنون موضوع را درک کردهاند یانه. گمان نمیکنم درک کرده باشند. این را برای طعنه یا اثبات درستی حرف خود نمیگویم. برای این میگویم که در این موارد باید فکر کنیم و بفهمیم که مشکل چه است و راه حل کدام است.
۴- واقعیت این است که دموکراسی و انتخابات به عنوان مهمترین کشف سیاسی عقل بشر، بهترین روش برای مدیریت منازعهٔ قدرت است. دموکراسی اولا مسالمتآمیز و غیر خشونتآمیز است. ثانیا مبتنی بر عدالت و رضایت مردم است. ثالثا این فرصت را به همه میدهد که در بازی قدرت شرکت کنند و در صورتی که مردم حمایت کند، به قدرت برسند. هیچ چیز دیگر بجز انتخابات و رای مردم، نمیتواند مانع منازعه و جنگ قدرت شود.
۵- شاید تعدادی بگویند در دوران جمهوریت دموکراسی بود، پس چرا منازعه قدرت حل نشد؟
نظر من این است که در دوران به اصطلاح جمهوریت نیز دموکراسی نبود. اگر شما واقعا دموکراسی داشته باشید، منازعه حل میشود. دوران جمهوریت دوران سوء استفاده از نام دموکراسی بود. در دموکراسی گوسپند رای نمیدهد. در دموکراسی حکومت وحدت ملی تشکیل نمیشود. در دموکراسی قوهٔ قضاییه و قوای مقننه، نامش کشمش نیست. در دموکراسی معین، مافوق وزیر نیست و در دموکراسی در یک کشور ۳۵ میلیونی، فقط یک میلیون رای دهنده، در صحنه حضور ندارد.
۶- نکتهٔ مهم دیگر که در دوران جمهوریت مانع تحقق دموکراسی شد، جنگ بود. جنگ مردم را اجازه نمیداد که در اتخابات اشتراک کنند. جنگ به حاکمان اجازه میداد که قانون گریزی کنند و مردم باز هم تحمل شان کنند. جنگ پول بازسازی را هدر داد. جنگ زمینه فساد گسترده را مساعد ساخت. جنگ به تفنگداران غیر مسئول زمینه داد تا پول جمع کنند و زور بگویند. جنگ مانع بازسازی و آبادی و معارف و تجارت و ترقی شد.
لذا در دوران جمهوریت تقصیر از دموکراسی نبود. اولا تقصیر از رهبرانی بود که به نام دموکراسی به ضد دموکراسی کار میکردند. دوم تقصیر از کسانی بود که باجنگیدن، پروسه دموکراسی را اخلال کردند و ناکام ساختند.
۷- حزبالتحریر با رد دموکراسی و انتخابات نمیتواند از منازعه قدرت و جنگ قدرت جلوگیری کند. اندیشه سیاسی حزبالتحریر، بر شعارهای تخیلی بریده از زمانهٔ ما استوار است. هر نظامی که انتخابات و دموکراسی را رد کند، در درون خود تناقض دارد. تحریریها در دوران جمهوریت نقش جاده صاف کن را برای حاکمان کنونی بازی کردند، اما امروز، اجازه حرف زدن و ابراز وجود هم ندارند و کارشان به زندان کشیده است. شاید تعدادی از رهبران حزبالتحریر منافع و مقاصدی داشتند. اما اکثریت اعضای آن، جوانان ساده و خوشباور و کمسوادی بودند که نه از سیاست خبر بودند و نه از اوضاع دنیا. همانهایی که شاید امروزه، تقاص بیخبری و سادگی خود را پس بدهند. جوانان ساده و دوستدار اسلام و دور از سیاست و بیخبر از دنیا.
………………..
نویسنده: نبی ساقی، پژوهشگر
برگرفته شده از: صفحه فیسبوک نبی ساقی