کمیسیون امنیتی و تصفیهای طالبان، امروز، چهارشنبه،۳ دلو/بهمن، در گزارشی مدعی شده که عوامل جنگ و ناآرامی از بین رفته و تمام نیروهای به گفته این کمسیون«شرانداز» قلع و قم شده است.
اما در بخش دیگری از گزارش این کمسیون آمده است:«برخی از رهبران و اعضای این پروژه که پس از سرکوبی به کشورهای همسایه افغانستان فراری بودند، با چشمپوشی، تسامح و حمایت غیرمستقیم برخی جریانها، دوباره سازماندهی خود را آغاز کردند.»
در ادامه این مطلب آمده«این جریانها در بلوچستان و برخی مناطق قبایلی خیبر پختونخوا مستقر شدهاند، کمپهای آموزشی برایشان فراهم شده، امکاناتی برای جمعآوری کمکهای مالی به آنها داده شد و شرایط برای تبلیغات و جذب نیرو از کشورهای مختلف جهان برایشان مهیا گردیده است.»
این کمسیون در همین حال در گزارش خود مدعی شده که «اطلاعات موثقی دارد که این افراد از طریق میدانهای هوایی کراچی و اسلامآباد نیروهای جدید جذبشده را از برخی کشورهای آسیایی و اروپایی به مراکز خود در بلوچستان و مناطق قبایلی خیبر پختونخوا منتقل میکنند.»
همچنان در این گزارش شهروندان تاجیکستان و پاکستان عوامل عمده حملات در افغانستان خوانده شدهاند اما هیچ سند و مدرکی در این زمینه ارایه نشده است.
گروه طالبان وقتی از عوامل ناامنی یاد میکند، اشاره به داعش، جبهه مقاومت ملی و جبهه آزادی دارد. این سه جریان هر از گاهی مسوولیت حملاتی را به علیه طالبان عهده میگیرند. البته این سه جبهه یا جریان تفاوتهای ماهوی زیادی با هم دارند. داعش یک گروه تروریستی است اما دو جبهه دیگر، نیروهای مردمیای هستند که به دفاع از ارزشهای مدنی، دموکراتیک و بشردوستانه میجنگند و از حمایت علنی برخی از کشورهای قدرتمند جهان هم برخوردار هستند.
طالبان در حالی مدعی شده که عوامل ناامنی از بین رفتهاند که جبهه مقاومت، جبهه آزادی و گاهی هم داعش مسوولیت حمله بر طالبان را به عهده میگیرند. حدود یک ماه پیش داعش مسوولیت کشتن وزیر کابینه طالبان در دفتر کارش را به عهده گرفت که یک رویداد امنیتی بی پیشینه در افغانستان به شمار میرود.
نهادهای مختلف ناظر بینالمللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل و نهادهای امنیتی امریکا، در گزارشهای متعدد امنیتی در باره افغانستان گفتهاند که داعش و القاعده در افغانستان به تقویت و گسترش ساحه فعالیت خود پرداخته اند و حملات نیروهای مخالف مسلح طالبان همچون جبهه مقاومت و جبهه آزادی نیز ماهانه ده ها حمله علیه طالبان انجام میدهند.
دو روز پیش جبهه مقاومت ملی، در خبرنامهای گفت که در طی ماه جدی/دی، ۲۲ عملیات علیه طالبان انجام داده که در نتیجه آن ۳۵ عضو گروه طالبان کشته شدهاند.
در گزارش کمسیون امنیتی و تصفیه طالبان، به موضوع اخراج عناصر مفسد و مغرض از صفوف این گروه اشاره شده اما آمار و ارقامی ارایه نشده است.
ناظران میگویند که طالبان تحت نام تصفیه صفوف از عناصر ناباب، بیشتر به تصفیه قومی میپردازند و طالبان غیرپشتون را خلع صلاحیت، اخراج نموده و برای شماری از آنان دوسیهسازی میکنند.
ادعای طالبان در مورد اینکه اکثریت حمله ها از سوی شهروندان پاکستان و تاجیکستان راهاندازی شده نیز بیشتر سیاسی و مغرضانه و قومگرانه است. به احتمال زیاد، طالبان با نگرانی از افزایش همکاری بین پاکستان و تاجیکستان، اقدام به چنین ذهنیتسازیها و جوسازیها مینمایند. هدف این کار میتواند این باشد تا طالبان خود را قربانی و مظلوم جلوه دهند که گویا از جنوب و شمال با توطیه و دسیسه مواجهاند.
این در حالی است که کشورهای پاکستان و تاجیکستان با نگرانی جدی از افزایش فعالیت گروههای تروریستی در افغانستان، طالبان را متهم به حمایت از گروههای تروریستی با هدف ناامنسازی منطقه میکنند.
پاکستانیها بارها گفتهاند که اسناد و مدارک کافی از حمایت طالبان افغانستان از طالبان پاکستان در دست دارند. در یک مورد مقامهای پاکستانی گفتند که اسناد موجود در این زمینه را به چین تحویل دادهاند و از این کشور خواستهاند که طالبان را از ادامه حمایت از تروریستان منصرف نماید.
ناظران داخلی به این باوراند که طالبان برنامههای قومی خاصی را عملی میسازند و یکی از اقوامی که این گروه علیه آن ذهنیتسازی میکند، تاجیکها اند. یک دلیل آن این است که جبهات نظامی مخالف طالبان عمدتاً از تاجیکان تشکیل شده است و کنترول جغرافیای تاجیکان، برای طالبان به یک درد سر مبدل شده است. مثلا این گروه بیش از بیست هزار جنجگو در پنجشیر مستقر کرده و با هزینههای گزاف این نیرو را در پنجشیر حفظ میکند.
فعالیت تاجیکان در جبهات نظامی ضد طالبان، همزمان با همکاری تاجیکستان و پاکستان، طالبان را نگران ساخته که مبادا این دو کشور در جهت حمایت از جبهه مقاومت قرار گیرند و در نتیجه تاجیکان به موقعیتی دست یابند که طالبان نتوانند سلطه خویش بر سرزمینهای آنان را حفظ کنند. در همین راستا، طالبان از یک سال به این سو ذهنیتسازی میکنند. آنان حتا حملات فرامرزی تروریستی را به عوامل تاجیکی نسبت میدهند تا در سطح منطقه نیز تصویر منفی از تاجیکان ارایه کنند.
نویسنده: بهرام بهین