کشورهای امارات متحده عربی و قطر، معنای حضور شان در نظام بینالمللی را از طریق دلالی میان کشورها و نیروهای متخاصم جستجو میکنند. گفتوگوها بین حماس و اسراییل، بین روسیه و اوکراین، بین طالبان و امریکا و بین تمامی طرفهای درگیر در هرگوشه دنیا در قطر یا امارات صورت میگیرد.
کشورهای قطر و امارات از زمینهسازی برای گفتوگوهای پنهان و آشکار میان نیروهای متخاصم، هم سود سیاسی را مطمح نظر دارند و هم سود اقتصادی را. این کشورها از طریق برقراری روابط میان نیروهای متخاصم با همه کشورها روابط برقرار میکنند و از این روابط در جهت تحکیم پایههای حاکمیت خود استفاده میکنند. به تعبیر دیگر این دو کشور کوچک اما مفشن و مرفه در کنار سواحل گرم، چون مبناهای تولید قدرت ملی داخلی از قبیل داشتن جمعیت و جغرافیای بزرگ را در اختیار ندارند، این خلا را از طریق دلالی به قدرتهای بزرگ پر میکنند.
البته برای قطر و امارات نوعیت و ماهیت معاملات مهم نیست. برای آنان مهم این است که به هر قیمت ممکن معاملهای شکل گیرد تا آنان سودی بدست آورند و آن را به عنوان موفقیت در کارنامه خود ثبت کنند. مثلا بسیار واضح است که معامله امریکا و طالبان یک معامله سیاه و خونین بود که با زمینهسازی قطر، انجام شد. طالبان براساس معاملهای که با امریکا در قطر انجام دادند، قدرت را بدست گرفتند و یک کشور بزرگ چهل میلیونی در بحران بشری عمیق فرو رفت.
در روزهای اخیر، دو گروه از مقامهای طالبان به امارات متحده عربی رفتند. دو هفته پیش(۱۸جدی/دی) امیرخان متقی وزیر امور خارجه حکومت خود خوانده طالبان به امارات متحده عربی سفر کرد. در این سفر گزارش شد که امیر خان متقی با معاون وزیر امور خارجه هند دیدار کرده و خواهان گسترش روابط طالبان با هند شده است. دیروز( ۲ دلو/بهمن) اما سراجالدین حقانی، وزیر امور داخله طالبان و عبدالحق وثیق رییس استخبارات این گروه به امارات سفر کردند. برخی از رسانهها گزارش دادهاند که امارات متحده عربی میخواهد میان طالبان و پاکستان میانجیگری کند.
سفرهای مقامهای طالبان به امارات متحده عربی، پس از تشدید تنشهای میان طالبان و پاکستان صورت میگیرد.
اگر این گزارش دقیق باشد که حقانی در راستای تلاش برای گفتوگو با پاکستان به امارات سفر کرده است، میتوان گفت که چنین اقدامی گامی در جهت تعمیق شگافهای درونی طالبان است. یعنی یک جناح طالبان دنبال گسترش روابط با هند است و به این منظور به امارات سفر میکند و جناح دیگر، دنبال بهبود روابط با پاکستان است و به این منظور به امارات سفر میکند.
امارات متحده عربی روابط نسبتاً خوب و تا حدودی متوازن با هند و پاکستان دارد. برخی از ناظران میگویند که روابط امارات با هند نسبت به روابط امارات با پاکستان عمیق و گستردهتر است. مثلا گفته میشود که مبادله تجاری بین امارات و پاکستان ۱۵ میلیارد دالر در سال است و مبادله تجاری هند با امارات ۶۰ میلیارد دالر است.
به هر حال، امارات متحده عربی بنا به روابطی که با هند و پاکستان دارد، میتواند هم در نزدیکی طالبان به پاکستان نقش ایفا کند و هم در نزدیکی این گروه با هند.
در واقع رقابت هند و پاکستان بر سر کنترول طالبان به شکل دیگری در یک میدان دیپلماتیک که امارات متحده عربی آن را مدیریت خواهد کرد، پیش میرود.
هند تلاش دارد تا با استفاده از تنشی که میان طالبان و پاکستان بوجود آمده، با پادرمیانی امارات متحده عربی، خود را بیشتر به طالبان نزدیک کند و شگاف میان پاکستان و طالبان را هرچه بیشتر تعمیق کند و نفوذ خود را در افغانستان تحت کنترول طالبان گسترش دهد. امیرخان متقی در دیداری که با معاون وزیر امور خارجه هند در امارات متحده عربی داشت، از گسترش روابط طرفین سخن گفت و بعدتر رسانهها گزارش دادند که قرار است طالبان چند دیپلمات دیگر به هند میفرستد.
حالا اما سراجالدین حقانی به امارات رفته تا راهی برای جورآمد با پاکستان پیدا کند. گفته میشود که حقانی روابط نزدیکی با پاکستان دارد. برخی از آگاهان امور امنیتی پاکستان مدعی شدند که حمله سنگین هوایی ارتش پاکستان به ولایت پکتیکا که حدود یک ماه پیش انجام شد و موجب تشدید تنش میان طالبان و پاکستان شد، در همآهنگی با شبکه حقانی انجام شده بود.
یک روز پیش از سفر حقانی به امارات، رسانهها گزارش دادند که ۵۰ خانواده از اعضای طالبان پاکستان از سوی شبکه حقانی در ولایت شمال شرقی تخار جابجا شدهاند. این میتواند بخشی از توافق پاکستان و شبکه حقانی باشد. قبلا وزیر دفاع پاکستان گفته بود که طالبان در ازای انتقال طالبان پاکستان از مناطق مرزی پاکستان به مناطق دورتر افغانستان، از پاکستان پول خواستهاند.
در حال حاضر به نظر میرسد که این بازی تازه آغاز شده است. مسیرها دقیقاً چندان روشن نیست. به احتمال زیاد اماراتیها در حال ارزیابی چگونگی ایفای نقش خود در معاملات آینده بین مثلث طالبان، هند و پاکستان هستند.
فراموش نباید کرد که اشرف غنی احمدزی رییس جمهوری مخلوع و فراری افغانستان نیز در امارات متحده عربی است. غنی به شبکه حقانی نزدیک است و احتمالا بخواهد از نفوذ خود در امارات به نفع این شبکه استفاده کند.
در عین حال، نباید نقش قطر را هم در این بازیها فراموش کرد. قطر رقیب امارات در دلالیها میان نیروهای متخاصم است. تا حدودی میتوان گفت که قطر موفقانهتر عمل کرده است. به ویژه وقتی پای طالبان در بین باشد. همچنان کشورهای دیگری از قبیل امریکا و انگلیس و عربستان و ترکیه هم هستند که در امارات و قطر نفوذ و رسوخ دارند و معاملات را رقم میزنند و بر آن تاثیر میگذارند. یعنی قطر و امارات به تنهایی نقش بازی نمیکنند بلکه در پشت صحنه، دیپلماسی غرب نیز در روند کاری آنان دخیل است.
البته این نکته هم قابل یادآوری است که تیم مذاکره کننده طالبان در قطر، که مذاکره با امریکا را پیش بردند، از جناح کندهاریها بود. بنابراین میتوان گفت که قطر بیشتر میتواند از طریق درانیها و کندهاریها اثر بگذارد و امارات از طریق جناح غلجاییها. شاید تصادفی نباشد که همزمان با سفر سراجالدین حقانی به امارات، امیرخان متقی با سفیر قطر در کابل دیدار کرد.
قطر همچنان روابط چندان خوبی با پاکستان ندارد. وقتی در سال ۲۰۱۱ دفتر طالبان در قطر باز شد، در واقع در آن زمان امریکاییها تلاش کردند تا روند مذاکره با طالبان را از کنترول پاکستان خارج کرده و از طریق قطر در کنترول خود بگیرند. قطر در واقع در آن زمان در نقش رقیب پاکستان عمل کرد. پس از آنکه قطر نقش محوری را در مذاکرات صلح با طالبان به عهده گرفت، پاکستانیها به شبکه حقانی نزدیک کردند و در زمان سقوط جمهوریت، شبکه حقانی به کمک پاکستان توانست که سهم خود را در قدرت بگیرد و الا شبکه حقانی بیرون میماند.
حالا چنین مینماید که کشورهای امارات و قطر به طرفداری از دو جناح طالبان وارد بازیهای جدیدی شدهاند. احتمالا هند نیز در صورت بی نتیجه دانستن تلاشهای امارات برای نزدیکی بیشتر با طالبان، به قطر نزدیکی کند.
آگاهان به این باوراند که پس از کشته شدن خلیل حقانی، برغم تلاشهای مقامهای طالبان در جهت پنهان نگهداشتن اختلافها، شگافها میان این گروه بیشتر شده است. برکناری مولوی کبیر از معاونیت سیاسی ریسالوزرا هم در همین راستا تعبیر شده است. اینکه سراجالدین حقانی برای اولین بار به یک کشور خارجی سفر میکند و خلاف عرف معمول با مقامهای ارشد امارات میبنیند، نشان دهنده افزایش تب و تاب اختلافهای داخلی طالبان است.
روی کارآمدن دونالدترامپ رییس جمهوری جدید امریکا نیز بر روندهای سیاسی در افغانستان از طریق نقش آفرینی قطر و امارات تاثیر خود را میگذارد.
حالت دوگانگی سیاستهای امریکا در قبال طالبان نیز تشدید خواهد شد. ترامپ کار با طالبان را با یک معامله آغاز کرده است. آزادی گروگانهای امریکایی و آزادی یک قاچاقبر و تروریست بزرگ از اعضای طالبان اولین معامله امریکا و طالبان پنداشته میشود. ترامپ گفته که طالبان یا پول امریکا را انتخاب کنند یا اسلحه امریکایی. معلوم دار است که او براساس منطق معاملاتی با طالبان پیش میرود. چنین روشی، ایجاب میکند که طالبان به دو دسته تقسیم شوند تا اگر یک جناج معامله نکرد، جناح دیگر معامله کند.
با توجه به نکات بالا، میتوان انتظار داشت که رقابتهای درونی طالبان همزمان با رقابتهایی که بین هند و پاکستان از یک طرف و قطر و امارات از طرف دیگر، تشدید شود و امریکا در نقشه کنترول کننده بیرونی، بر حسب منافع خود روندها را مدیریت کند.