یک روزنامه هندی در یک گزارش تحقیقی گفته که سراجالدین حقانی، وزیر امور داخله حکومت خود خوانده طالبان، مخالف وضع مالیات از سوی رهبر طالبان بر مردم مناطق خاصی است و این مخالفت یکی از دلایل تشدید اختلافها میان حقانی و هبتالله است.
روزنامه هندی«دپرنت» گفته از زمانی که ملاهبتالله رهبر طالبان باشندگان مناطق«تحت نفوذ» حقانی را ملزم به پرداخت مالیات نموده، رابطه هبتالله و حقانی تیره شده و اختلافهای آنان بالا گرفته است.
پراوین سوامی، مدیر مسوول این روزنامه هندی که نویسنده این گزارش است، نگاشته که مناطق تحت کنترول حقانی، بیش از یک قرن از پرداخت مالیات به دولتها معاف بودهاند و پس از آن که هبتالله بر این مناطق مالیه وضع کرده، تنش میان طالبان مشرقی-حقانیها- و طالبان کندهاری-حلقه کندهار- بالا گرفته است.
به عقیده نویسنده، تنش میانِ این دو جناح طالبان سبب تقویت و ریشه گرفتن گروههای تروریستی به ویژه شاخه خراسان داعش، در افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان شده است. نویسنده با اشاره به نقش برجسته شبکه حقانی در تحولات افغانستان و پاکستان افزوده که این شبکه با گروههای تروریستی به ویژه داعش روابط عمیق دارد.
در بخشی از گزارش، نویسنده به توافقنامهیی پرداخته که در سال ۲۰۱۸ میلادی میان شبکه حقانی، داعش و استخبارات پاکستان امضا شده است. به گفته نویسنده، شبکه حقانی و داعش توافق کردهاند تا حملات به کابل را به گونه مشترک سازماندهی و اجرا کنند، مشروط به این که به خاک پاکستان حمله نکنند.
پراوین سوامی در بخش پایانی این مقاله نگاشته است که افزایش تنش میان دو جناح طالبان و عدم کنترول طالبان بر گروهای تروریستی، نشان دهنده آن است که یک جنگ بیپایان در افغانستان در آینده پیش خواهد آمد که محدود به مرزهای افغانستان نخواهد ماند و شعله آن به کشورهای منطقه و جهان نیز سرایت خواهد کرد.
آنچه در این گزارش از اهمیت برخودار است، موضوع مناطق خاصی است که مناطق تحت نفوذ یا تحت کنترول شبکه حقانی خوانده شده است. از این مناطق به گونه مشخص نام برده نشده اما میتوان حدس زد که هدف مناطق جنوب شرقی، شامل ولایتهای ننگرهار، کنر، پکتیا، پکتیکا، خوست، نورستان و لغمان، باشد. پکتیا خاستگاه اعضای شبکه حقانی است و ولایتهای همجوار آن نیز تحت کنترول این شبکه است. البته گرچه شبکه حقانی بر کابل و مناطق شمال کابل و شمال شرق نیز نفوذ دارد اما واضح است که این مناطق را شبکه حقانی متعلق به خود نمیداند. شش ولایت یاد شده را از آنرو میتوان مشخص کرد که از آن به عنوان مناطقی یاد شده که مردم آن در صد سال اخیر به دولت مالیه پرداخت نمیکردند.
به نظر میرسد که شبکه حقانی برای مناطق یاد شده، نقشه خاصی در سر دارد. احتمالا این مناطق به عنوان یک قلمرو جدا از دیگر قلمرو افغانستان در نظر گرفته شده که شبکه حقانی سودای حاکمیت مطلق بر آن را دارد.
پرداخت و عدم پرداخت مالیات، یکی از مصادیق و نشانههای بارز حاکمیت و فقدان حاکمیت بر یک منطقه است. وقتی مردم سرزمین خاصی حاضر به پرداخت مالیات به دولت نباشند، یعنی که حاکمیت دولت را نمیپذیرند و این منطقه را میتوان بیرون از قلمرو حاکمیت آن دولت در نظر گرفت.
به احتمال زیاد شبکه حقانی در نظر دارد که با ایستادگی در برابر برنامه دریافت مالیات از مردم جنوب شرقی کشور، حمایت و توجه مردم این منطقه را به خود جلب نموده و به اصطلاح خود را مدافع مردم این منطقه قلمداد کند. این اشاره به دورنمایی دارد که شبکه حقانی برای این منطقه و مردم آن در سر دارد.
پشتونها نه تنها در مناطق جنوب شرقی بلکه در مناطق جنوبی و جنوب غربی نیز طی سالهای متمادی از پرداخت مالیات طفره رفته و مالیه نپرداختن را نوعی افتخار برای خود تلقی میکنند. نوعی قلدری و زورگویی از جانب مردمی که با این کار احساس میکنند که هیچ حاکمیتی قادر به دریافت مالیه از آنان نیست. یا نوعی از احساس سروری و انتساب به نژاد فرمانروایان که دیگران را مجبور به پرداخت مالیه میکنند اما کسی آنان را ملزم به چنین امری کرده نمیتواند.
البته در معنای دیگر، این امر نشانه عقبماندگی و بدویت نیز است. مالیهدهی و جمعآوری مالیات از نشانههای شکلگیری دولت-ملتهای مبتنی بر قوانین مدرنیستی است. چندی پیش جرگه بزرگ پشتونها در ایالت خیبرپختوانخوا پاکستان برگزار شد که یکی از مطالبات این جرگه لغو مالیات بر پشتونها بود. پشتونها معتقدند که این نوعی پایبندی به اصول زندگی قبیلهای است.
شبکه حقانی نیز با درک اینکه پشتونها نپرداختن مالیه را نوعی پایبندی به اصول قبیلهای میدانند، از این به اصطلاح داعیه و مطالبه مردمی به دفاع بر میخیزد که هدف آن در واقع جلب اعتماد و حمایت مردم است. البته در امر نپرداختن مالیه منفعتی نیز برای مردم متصور است و بنابراین آنان فکر میکنند که شبکه حقانی هم حافظ رسوم قبیلهای است و هم برای مردم منفعت مادی به بار میآورد.
اما بیرون شدن مناطق خاصی از قلمرو حاکمیت دولتی به وسیله معافیت از مالیات، بسترساز تجزیه و جدایی سرزمینی نیز پنداشته شده میتواند. این چیزی است که سیاسیون پشتون همواره خود را در تضاد با آن معرفی کرده و مدعیاند که کشور را از تجزیه نجات دادهاند/میدهند.
اما در معنای سیاسی و در چارچوب مفهومی رقابت میان حقانیها و کندهاریها، میتوان گفت که سراجالدین حقانی در صدد سربازگیری و صفآرایی در مقابل جناح کندهار است. دفاع از معافیت مردم جنوب شرقی از پرداخت مالیات، میتواند جایگاه اجتماعی شبکه حقانی را در این مناطق تقویت کند. این هدفی است که سراجالدین حقانی تلاش زیادی در راستای تحقق آن به خرچ داده است. رویدادهایی شبیه ترور خلیل حقانی میتواند با چنان پسزمینههایی بیشتر وضاحت پیدا کند. به نظر میرسد که ابعاد رقابت و صفآرایی حقانیها و کندهاریها فراتر از آنچیزی است که دعوا بر سر گرفتن قدرت سیاسی در کابل پنداشته میشود. طوری که در گزارش روزنامه هندی بازتاب یافته، سراجالدین حقانی عملاً سرزمین خاصی را برای خود جدا کرده و هوای دیگری در سر دارد. هوای تشکیل یک قطب جدید قدرت با داشتن سرزمینی مشخص.