خبرگزاری پورانا

اظهارات شرم‌آور و متناقض سخنگوی وزارت خارجه چین

لین جیان، سخنگوی وزارت امور خارجه چین، روزدوشنبه/۲میزان/مهر، در یک نشست خبری، با اشاره به معضل کمبود غذا در افغانستان گفته که حقوق زنان تنها مسأله این کشور نیست.

او با اشاره به گزارش دبیرکل سازمان ملل در مورد آمار فقر و گرسنگی در افغانستان، گفت که ۲۳.۷ میلیون نفر در افغانستان در سال ۲۰۲۴ به کمک‌های بشردوستانه نیاز دارند و ۱۲.۴ میلیون شهروند این کشور با ناامنی حاد غذایی مواجه اند.

به گزارش تلویزیون افغانستان انترنشنال، سخنگوی وزارت امور خارجه چین، از کشورهای جهان خواسته است که طالبان را با«روحیه برابری و احترام»، به بهبود وضعیت زنان و کودکان در افغانستان تشویق کنند. او افزوده که«حقوق و منافع زنان تمام مسأله افغانستان نیست و همچنین دلیل اصلی یا هسته‌ مشکلات این کشور نمی‌باشد.»

سخنگوی وزارت امور خارجه چین در ادامه گفته است: «جامعه بین‌المللی باید بر مهم‌ترین مشکلات افغانستان تمرکز کند، کار بازسازی و توسعه در این کشور را آغاز کند، رفاه مردم افغانستان را بهبود بخشد، و به‌طور واقعی از «حقوق انسانی مردم» این کشور حفاظت کند.»

چین، از حامیان طالبان در منطقه به شمار می‌رود. این کشور ده‌ها قرارداد در بخش معادن و نفت و گاز  با طالبان امضا کرده و متمایل به سرمایه‌گذاری در افغانستان است. این کشور، در جلسات شورای امنیت و دیگر نشست‌های بین المللی از سیاست‌های طالبان به خصوص در رابطه به زنان نه تنها خودداری کرده بلکه مانع تصویب قطع‌نامه‌های شورای امنیت در محکومیت طالبان نیز شده است.

اظهارات سخنگوی وزیر امورخارجه چین را می‌توان شرم‌آور و متناقض خواند. شرم‌آور به این معنا که در شرایطی که همه دنیا از حقوق زنان افغانستان صحبت می‌کنند و این صحبت‌ها ضروری و نیازمند پیگری جدی از سوی جامعه جهانی است، اما چین طوری وانمود می‌کند که مسأله زنان چندان مهم و جدی نیست و می‌توان از آن چشم پوشید. این برای یک کشور قدرتمندی مثل چین جای شرم است.

مقام‌های چینی در این زمینه به رویکرد مغالطه متوصل می‌شوند. آنان با بر شمردن مشکلات دیگری که افغانستان زیر سلطه طالبان به آن سردچار است، یک مشکل حاد و جدی دیگر که مسأله زنان است، را کم اهمیت جلوه می‌دهند. درست است که با توجه به فهم و برداشت و بینش اقتصادی چینی‌ها از زندگی و سیاست، برای آنان بزرگترین معضل، معضل فقر و بیکاری و گرسنگی است. اما آیا میتوان به این بهانه که افغانستان یک کشور فقیر است از حق آموزش میلیون‌ها زن و دختر چشم پوشید و گفت که این موضوع چندان مهم نیست؟ آیا چنین اظهار نظری غیرمسوولانه و سبک‌سرانه نیست؟ یک جامعه که نیم پیکرش از درس و تعلیم بازماند چگونه به توسعه و رفاه می‌رسد؟ مگر دانش و آموزش بخشی از فرآیند توسعه و رفاه نیست؟ مگر توسعه و ثبات اگر به فرض محال در غیاب دانش و آموزش قابل حصول باشد، ارزشی دارد؟

واقعیت این است که برغم سایر مشکلات، بزرگترین مشکل افغانستان که به طالبان و حاکمیت این گروه ربط دارد، همین مساله زنان است. مشکل فقر و بیکاری و عدم توسعه از مشکلات همیشگی افغانستان هستند که طالبان آن را تشدید کرده اند اما محروم ساختن زنان از درس و تحصیل معضل جدی‌ای است که طالبان خالق آن هستند و می‌توانند آن را با یک دستور حل کنند. پس یک موضوع اصولی و درست و انسانی در برابر طالبان همین است که رفتار این گروه در قبال زنان محکوم شود. هرنوع اهمال در برابر رفتار زن ستیزانه طالبان با اصول انسانی و بشردوستانه در تضاد است و در دنیای امروز بسا ننگین.

اما در عین حال، اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه چین، متناقض نیز است. متناقض به این معنا که او در بخشی از اظهاراتش از جامعه بین المللی میخواهد که به طور واقعی از حقوق انسانی مردم افغانستان محافظت کنند. چگونه محافظتی؟ مگر می‌شود که میلیون ها زن و دختر را از رفتن به مکتب محروم کرد و سپس مدعی شد که با چشم پوشی از این موضوع می‌توان حقوق انسانی مردم افغانستان را محافظت کرد؟ اینجا به صورت واضح تناقض دیده می‌شود. آموزش یکی از بنیادی‌ترین حقوق انسانی بشر است. یگانه راهکار حفاظت از حقوق انسانی مردم افغانستان دور انداختن طالبان از سکان رهبری کشور است. تا این گروه در قدرت باشد، سخن گفتن از تامین حقوق انسانی شهروندان افغانستان، یک مضحکه است. این گروه دستش تا آرنج در جنایت علیه شهروندان افغانستان غرق است. نزدیک به یک میلیون انسان را طالبان به کام مرگ فرستاده و معیوب و معلول ساختند. حقوق انسانی آن نیاز به آن دارد که طالبان به عدالت کشانیده شوند. در ضمن مسبب فقر و بیکاری و مهاجرت که مهم‌ترین دلایل نقض حقوق انسانی مردم افغانستان به شمار می روند، گروه طالبان است. با آمدن این گروه بیش از ده میلیون نفر از افغانستان آواره شدند و در بدترین شرایط در کشورهای منطقه به سر می‌برند. حقوق انسانی اینها را طالبان و حامیان این گروه نقض کرده‌اند. کسانی را که کشورهای پاکستان و ایران به زور اخراج می‌کنند، طالبان به قتل می‌رسانند. این در حالی است که چین حامیان طالبان است. چگونه چین با این حال از حقوق انسانی مردم افغانستان صحبت می‌کند؟

در جایی دیگری از صحبت‌هایش سخنگوی وزارت امور خارجه چین از برخورد احترام آمیز و برابر کشورها با طالبان سخن می‌گوید و از جامعه جهانی میخواهد که با روحیه برابری و احترام طالبان را تشویق به بهبود وضعیت نمایند. سه سال است، جهان از همین راهکار به شدت غیرانسانی و ظالمانه در قبال طالبان پیروی میکند که گویا تعامل وتشویق این گروه باعث بهبود اوضاع می‌شود. از این آقا کسی بپرسد که نتیجه سه سال تعامل و نرمش و کرنش در برابر طالبان چه بوده؟ مگر طالبان ظالم‌تر و وحشی‌تر نشده‌اند؟ مگر برخورد احترام آمیز موجب تشجیع طالبان در ارتکاب جنایت بیشتر نشده است؟

همان قصه ترحم بر پلنگ تیز دندان و جفاکاری به گوسفندان است. چین اصولا و اخلاقا نمی‌تواند حامی حقوق بشر و حقوق انسانی مردم باشد. چون حکومت چین خود یک حکومت دیکتاتور و ستمگر است که شهروندان خود را از بسیاری از حقوق انسانی خود محروم کرده است. برای مقام‌های چینی بحث نقض حقوق بشر، یک بحث بی معنا است. آنان درک کرده نمی‌توانند که قربانیان نقض حقوق بشر در کشورهایی مثل افغانستان چه روز و روزگاری دارند. آنان خود هر صدایی برای حق خواهی را در نطفه خنثا می‌کنند. این‌ها، همه اش قابل درک است.

برای چین فقط پول و اقتصاد مهم و غارت منابع و گروگان‌گیری معادن و مقروض ساختن کشورهای فقیر و توسعه نیافته. برای چین مهم نیست که مثلا حاکمان کابل چقدر جلاد هستند و چقدر دست شان در خون مردم شان آغشته است. برای چین مهم این است که یک گروه مزدور و وابسته و سرکوبگر بتواند با رعب و وحشت امنیت پولیسی ایجاد کند و زمینه غارت منابع را برای یک غارتگر بیرونی فراهم کند. طالبان به عنوان گروهی که به هیچ کس پاسخگو نیستند و برای ریشه گرفتن نظام آپارتایید شان حاضر به هر معامله‌ای با خارجی ها هستند، برای چین گروه محبوب وسزاوار حمایت تلقی می‌شوند.

اما به عرض مقام‌های چینی رسانیده شود که منطق محض اقتصادی در کشور پر از تنش و منازعه‌ای مثل افغانستان کارگر نیست. مردم افغانستان درست است که گرسنه هستند اما گاهی همین مردم دست رد به سینه بهترین امکان های توسعه اقتصادی زده و بخاطر عدم تقبل وابستگی و مزدوری به یک نیروی خارجی میلیون ها قربانی داده و جنگیده است. شوروی‌ها حدود چهل سال پیش، خیلی کوشش کردند که با حمایت های بی شایبه اقتصادی، مردم افغانستان را جزوی از قلمرو امپراتوری خود سازند اما این مردم قبول نکردند و جنگیدند.

هدف از ذکر این نکته این است که حتا اگر چین براستی دنبال توسعه و پیشرفت افغانستان است، باید این را درک کند که با حمایت از گروه تروریستی و تبعیض گر و سرکوبگر نمیتواند به این هدف برسد. مردم افغانستان دلایل زیادی به جنگیدن علیه طالبان دارند و این دلایل همه به توسعه و پیشرفت و آبادی افغانستان هم ربط دارند. تمام نیروهای مترقی و متخصص و میهن دوست افغانستان بالفعل و بالقوه دشمن طالبان اند و این دشمنی بخاطر آینده کشور است. گروه های مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی میدانند که با طالبان کشور شان به ثبات و توسعه نمی‌رسند. مسیر طالبان مسیر قههرایی است. آنان با تبعیض قومی و سیاسی و فکری و عقیدتی و جنسیتی، زمینه های سقوط خود را فراهم دارند. چین اگر منطق و عقلانیت اقتصادی دارد، باید بداند که فراینده توسعه پیچیده و چند خطی است و یک گروه فاقد همه چیز و خشن و بی شعور به تمام معنا نمیتواند این کشور متلاطم و بحرانی را به توسعه و ثبات برساند. پس بهتر است که چینی‌ها از رفتار متکبرانه و دوستی با گروه مردم دشمن پرهیز کنند و براستی جانب مردم را بگیرند. مردم با طالبان نیستند. با سرنگونی طالبان است که مردم صاحب آزادی و عزت و نان و نوا می‌شوند.

نویسنده: بهرام بهین

خروج از نسخه موبایل