براساس گزارش خبرگزاریهای ایران، به نقل از عباس سجادی، سخنگوی ستاد پیگیری وضعیت محمدعلی بهمنی، در جمعهشب ۹ شهریور/سنبله مصادف با ۳۰ اگست، در یکی از بیمارستانها در تهران، پایتخت ایران، در گذشته است.
گفته میشود علی بهمنی که در پایان خردادماه/جوزا، سال جاری در اثر سکتهی مغزی توان سخن گفتن را از دست داده بود، در نهایت پس از تحمل رنج و مشقت ناشی از این آسیب، در سن ۸۲ سالگی جان باخته است.
خبرگزاری جمهوری اسلامی، گزارش کرده که قرار است مراسم خاکسپاری بهمنی در شهر بندرعباسِ ایران برگزار گردد.
محمدعلی بهمنی از بزرگترین شاعران معاصر در حوزهی زبان فارسی شناخته میشود. او در زمینهی غزلِ نو، یکی از پیشگامان است. کارهای وی سر مشق شاعران و نویسندگان مطرح در سه حوزهی ادبی زبان فارسی بوده است.
علی بهمنی در سال ۱۳۲۱ خورشیدی در دزفول ایران زاده شد. او نخستین شعر را در ۱۰ سالگی برای مادرش سرود و در مجلهی روشنفکر چاپ و نشر گردید.
بهمنی بالای ده اثر مهم در ادبیات نشر کرده است. نخستین مجموعهی شعریاش به نام «باغ لال» در سال ۱۳۵۱ خورشیدی منتشر شد. مجموعههای «گاهی دلم برای خودم تنگ میشود» و «شاعر شنیدنیست» از مهمترین آثار بهمنی و نیز از معروفترین کتابهای شعری در ادبیات معاصر فارسی به شمار میروند. در سال ۱۳۷۸ به عنوان غزلسرای نمونهی ایران شناخته شد و مورد تقدیر ایرانیان و شاعران قرار گرفت.
شاعران و نویسندگان زیادی در شبکههای اجتماعی درگذشت علی بهمنی، ضایعهی بزرگ خوانده و از مرگ او ابراز تاثر نموده اند.
یکی از غزلهای بهمنی که امروز در شبکههای پس از خبر درگذشت او دست به دست شد، غزل زیر است:
خوش به حال من ودریا و غروب و خورشید
و چه بیذوق جهانی که مرا با تو ندید
رشتهای جنس همان رشته که بر گردن توست
چه سروقت مرا هم به سر وعده کشید
به کف و ماسه که نایابترین مرجانها
تپش تبزدهی نبض مرا میفهمید
آسمان روشنیاش را همه بر چشم تو داد
مثل خورشید که خود را به دل من بخشید
ما به اندازهی هم سهم ز دریا بردیم
هیچکس مثل تو ومن به تفاهم نرسید
خواستی شعر بخوانم دهنم شیرین شد
ماه طعم غزلم را ز نگاه تو چشید
منکه حتی پی پژواک خودم میگردم
آخرین زمزمه ام را همه شهر شنید
