گروه تروریستی و وحشی طالبان در دهم اسد ۱۳۷۸ با ورود به شمالی صدها تن را قتل عام کردند. آنان در حدود ۴۰۰ صد هزار انسان را کوچ اجباری دادهاند، خانههای شان را آتش زدند و یا با بلدزو ویران کردند. گروه تروریستی طالبان با اشغال شمالی باغها، تاکستانها و مزارع را تخریب کردند. حیوانات مردم را با گلوله بستند و خرمنهای گندم را به آتش کشیدند.
یکی از جنایات به یادماندی گروه تروریستی طالبان در شمالی، منفجر کردن مغزن آب متک (سیفون) است که از خاطره مردم شمالی پاک نخواهد شد.
سیفون یک مخزن آب واقع شده در مسیر«جوی پروژه» است. جوی پروژه به کانال آبی گفته می شود که از رودخانه پنجشیر در بازار گلبهار سرچشمه گرفته و تا شهر چاریکار، مرکز پروان و سپس به سمت بگرام امتداد پیدا میکند. در مسیر این کانال، در منطقه متک(از توابع شهرستان جبلالسراج) یک مخزن آبی ساخته شده است. وقتی طالبان این مخزن را منفجر کردند، صدها جریب زمین در نتیجه جاری شدن آب مخزن تخریب شد و مناطق وسیعی از چاریکار تا بگرام و قرهباغ در بیآب مطلق فرو رفتند و مزارع مردم از بیآبی خشک شد.
گروه تروریستی طالبان به کشتن مردم، زندانی کردن، شکنجه های وحشتناک، تجاوز به زنان و صدها جرم و جنایت هولناک دیگر در حق مردم شمالی بسنده نکرده، بعد از عقبنشینی از شمالی، این منطقه را در محاصر شدید اقتصادی قرار دادند. به گونهای که این گروه اجازه نمیداد که بیشتر از یک کیلوگرام روغن و به همین اندازه شکر از خطوط مقدم نبرد عبور کرده و به مردم شمالی برسد. حتا نمک که به عنوان ارزان ترین ماده غذایی در افغانستان است، در آن زمان بالای مردم شمالی قطع شد و مردم مجبور بودند که یک کیلو نمک را به قیمت هفت کیلو آرد گندم خریداری کنند. در میان مردم شمالی، زبانزد مشهوری از آن زمان شکل گرفته که میگویند:«سیر هفت لک نمک خوردی اما هشیار نشدی». این زبانزد اشاره به قحطی و قیمتی نمک دارد که در زمان محاصره اقتصادی یک سیر(هفت کیلو) آن تا هفت صدهزار افغانی(پول مروج همان زمان) به فروش رسید.
البته قحطی نمک یکی از نمونه ها است. سایر مواد غذایی از قبیل آرد و برنج کمیاب ترین مواد در منطقه شمالی بود و اکثریت مردم یا توان خرید آرد و برنج نداشتند و یا هم اگر توان خرید پیدا میکردند، مواد در بازار پیدا نمیشد تا خریداری کنند.
شمالی در محاصر شدید نظامی قرار داشت. مردم نه تنها که گرسنه بودند بلکه تحت فشار شدید اسلحه سنگین توپ خانه ای طالبان نیز بودند و هواپیماهای بم افگن نیز از هوا بر مردم بم میریختند. حتا در قرارگاه های نظامی نان کافی برای خوردن نبود.
خلاصه اینکه قصههای مردم شمالی از دوره سیاه محاصره اقتصادی و اشغال طالبان، مو را به تن آدم سیخ میکند. متاسفانه به قدر کافی در این زمینه فیلم و عکس و نوشته نداریم و به طرز باور نکردنی در این زمینه غفلت و کم کاری صورت گرفته است. این غفلت به حدی بوده که جوانان امروز شمالی که کمتر از سی سال سن دارند، نمیدانند که چه فجایجی را پدران و مادران شان در دوره حاکمیت طالبان متحمل شدند.
در آن زمان برای مردم عادی درک انگیزه های آن همه جرم و جنایتی که طالبان در حق شان روا میداشت دشوار بود. بسیاریها نمی دانستند که آن همه قساوت طالبان ریشه در کینه ها و کدورت های قومی و قبیلهای دارد و به اصطلاح طالبان خود را در نقش لشکر جنوبی های نادر غدار میدیدند که باید با خشم و خشونت مردم شمالی را سرکوب کنند. تعداد اندکی از مردم شمالی انگیزه های پنهان درپشت قساوت های طالبان را درک میکردند. البته در بعضی خانواده ها بزرگان خانواده که جنایات لشکر نادر غدار را به یاد داشتند، به جوان تر ها یادآوری می کردند که طالبان همان نادریان شصت پیش هستند.
نویسنده: حامد رهگذر