خبرگزاری پورانا

PNA

در باره چاپ کتاب پروفسور لعل‌زاد

مهم ترین خبر های هفته

تحلیل های داغ هفته

خبرگزاری پورانا نوشته‌های برتر پیرامون مسائل مهم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و…را از صفحات اجتماعی گزینش و در بخش “نظرها” به نشر می‌رساند. مسوولیت نوشته‌ها بدوش نویسندگان است.
……………………………………………………………………………………………………………………

✓ نقد علمی اعتبارش را از کار علمی می‌گیرد. یعنی اگر کتاب استاد لعل‌زاد نبود، نقدی وجود نداشت. بنابراین، در مسایل علمی، نقد قوت است نه ضعف.‌ بهترین کتاب، حاصل نقد‌های خوب است. جایی خواندم، اگر پست‌ مدرن‌ها نبود، مدرنیسم چالش‌های خود را درک نمی‌توانست. از این حیث، نقد را ازلی دیدن و آن را گلاویز کردن با حیثیت پربی‌راه است. به‌سخن گادامر، متن، از خود هویت و معنی مستقل دارد و برخورد با متن، برخورد با آدمی نیست. بحث دیگر، بی‌طرفی است. در مسایل علمی، بی‌طرفی معنا ندارد. یعنی نمی‌توان بی‌طرف بود چون خود «علم» بی‌طرف نیست. چنین ادعا در دنیای سنتی وجود داشت در مدرن این مسایل حل‌شده است که امکان بی‌طرفی وجود ندارد. اگر در دنیای سنت، طبری ادعا می‌کرد من نگاه آیینه‌وار به رویداد دارم، امروزه ما می‌دانیم که نگارش برآمده از نگرش است. بدون نگرش امکان نگارش نیست و هویداست که تحت تأثیر کلام اشعری بود.

✓ اگر زمان می‌بود (برای همه چنین بود) من این موارد را در ذهن داشتم که مطمئناً این‌جا امکان‌پذیر نبود (انشاءالله در جایی دیگر): ایام‌الانساب سوا از گفتمان قرآن بود، یعنی زمانی‌که ابن اسحاق دنبال منشأ نسبی پیامبر شد و او را تا حضرت آدم پی‌گرفت، از این‌که چنین رویه در گفتمان قرآن نبود به اسرائیل‌یات و قصص و داستان روی‌آورد و پیامبر شد، انسان دور از دسترس. چیزی‌که پیامبر همیشه اذکار می‌کرد، ابا ورزید. از مسعودی و مسکویه و ابن خلدون می‌گفتم که روی‌دادها را در فعلیت انسان‌ها جستجو می‌کردند، اما سلطه‌ی طبری، اجازه نداد تا التزام آن‌ها به جریان تبدیل شود. دوربندی ‌تاریخی را (آریانا و خراسان) را نفی می‌کردم. دوره‌بندی مشروط به ملاک است. اگر ملاک و مصادیق ارائه نتوانید، نام‌گذاری بی‌معنی است. تاریخ فلورانس وضاحت داده است که چرا اروپا را به باستان، وسطی و معاصر دوره‌بندی کرده است. دوره‌بندی پیشنهادی خود را (خاندانی، قبیلوی و قومی) را شرح می‌دادم. خاندانی سنت جهان تمدن ایرانی است، با ورود ترکان عنصر قبیله اضافه شد. این مفاهیم بومی را گشایش می‌دادم در دوره‌ی افغانان و کشور افغانستان. القاب مانند، شهریار، شاه خدا دوست، ضیاء المله و دین، دولت خداداد افغانستان … را توضیح می‌دادم که این مفاهیم ابداعی نیست، ریشه در بوم دارد، بهر اطلاع، سیاست نامه نظام الملک را بخوانید که سلطان محمود ده بار به خلیفه‌ی بغداد نامه می‌فرستد و خواهان القاب می‌شود و گاهی شکوه و گلایه هم دارد، یعنی جامه و القاب، مبنای مشروعیت و سنت دیرینه است. می‌گفتم وقایع‌نگاری یا گزارش روی‌داد دیگر وظیفه‌ی مورخان نیست و سال‌هاست که این کار به خبرنگاران سپرده‌ شده است، اگر روی‌دادی اتفاق می‌افتد در جایی، اگر مورخی برود برای گزارش، پولیس اجازه نمی‌دهد. هرچه گوید من مورخ‌ام پولیس نمی‌شنود و تنها می‌گوید کارت هویت خبرنگاری خود را نشان بده و بعد اجازه ورود داری. بنابراین، گزارش و نقل رویداد کار مورخان نیست. مورخ باید شناسایی امرواقع و آن را با عقل تاریخی داده بنیاد کند. این را می‌گفتم در میان علوم، وظیفه‌ای علم تاریخ چیست. بلاخره در تقسیم‌بندی علوم، وظیفه‌ی برای مورخان سپرده شده است و آن را باب مثال میان تاریخ و جامعه‌شناسی از حیث موضوع، روش و غایت، توضیح می‌دادم. بعد تاریخ‌نگاری جدید را که با محمود طرزی آغاز شد، با تقسیم‌بندی که خودم داشتم ذیل (تاریخ‌نگاری هویت محور، تاریخ‌نگاری قومی، تاریخ‌نگاری چپ، تاریخ‌نگاری جهاد و تاریخ‌نگاری آکادمیک) از حیث مفهوم و مصادیق شرح می‌دادم. می‌گفتم کار مورخ توصیف فربه از گذشته است نه گذشته‌گرایی. آنچه را که تاریخی‌ها نفرت دارد ارتزاق از گذشته است. سودجویی کار مورخ نیست، کار مورخ ایجاد آگاهی‌ تاریخی است. گذشته‌گرا، آگاه از تاریخ نیست.

نویسنده: زبیر بیان‌فر

برگرفته شده از فیسبوک

سایر مقالات پیشنهادی پـــــــــورانا

عضویت در خبر نامه پورانا

جهت عضویت در خبر نامه فرم زیر را پر نمایید.