خبرگزاری پورانا

افغانستان و نزاع پسران کاکا

من خلیلزاد را نخستین بار در هتل شیراتون قطر دیدم؛ مردی قدبلند و نسبتاً درشت که وقتی وارد لابی شد، مکثی کوتاه کرد و دقایقی بعد زن نسبتاً میان‌سالی که از آسانسور بیرون آمد را به گرمی به آغوش کشید. آن زن، شرل بنارد بود؛ نامی که تا آن زمان برای من، بیشتر با پژوهشکدۀ «رَند» گره خورده بود. پژوهشکده‌یی که در سال‌های پرتنش افغانستان، دربارۀ آیندۀ کشور طرح‌ها و سناریوهایی می‌نوشت که امروز بیش از پیش معنا می‌یابد. اگر کسی آن لحظه خلیلزاد را نمی‌شناخت و گپ‌وگفت مختصر و با لکنت او به زبان فارسی با خبرنگاران را نمی‌شنید، به‌سختی باور می‌کرد که این مرد افغانی‌الاصل است.
با این حال، نقش خلیلزاد در سرنوشت افغانستان را نمی‌توان در حد یک دیپلمات ساده خلاصه کرد. او نه تنها یکی از عوامل تأثیرگذار، بلکه شاید تأثیرگذارترین شخصیت در تحولات سیاسی دو دهۀ اخیر بوده است. از لابی‌گری او در واشنگتن تا مهندسی مذاکرات دوحه، از تأثیرگذاری‌اش بر تصمیمات کاخ سفید تا نزدیکی پنهان و آشکارش با طالبان، همه و همه در نهایت به سود گروهی تمام شد که امروز قدرت را قبضه کرده است. وقتی نشست‌های دوحه را از دور نگاه می‌کردید، به‌روشنی دیده می‌شد که وزنۀ خلیلزاد بیشتر به سمت طالبان سنگینی می‌کند. او در ظاهر نمایندۀ آمریکا بود، اما در بزنگاه‌های حساس، قامتش به‌گونه‌یی خم می‌شد که گویا بیش از آیندۀ یک ملت، دغدغه حفظ قدرت یک قبیله را دارد؛ که این را همه در چهار سال گذشته دیده‌ایم.
این نگاه از بیرون، صحنه را بیشتر به رقابتی درون‌خانواده‌گی شبیه می‌سازد تا به یک پروسۀ بزرگ ملی. مثلث خلیلزاد، اشرف غنی و طالبان، به‌نوعی تصویرگر همان نزاع کهن قدرت میان پسران کاکا بود؛ نزاعی که همواره افغانستان را در خود اسیر کرده و هیچ‌گاه اجازه نداده است سیاست به معنای واقعی کلمه از قید قبیله آزاد شود. خلیلزاد به‌عنوان یک آمریکاییِ افغان‌الاصل، بارها نشان داد که وقتی پای قبیله‌اش در میان است، اولویت‌های دیپلماتیکش هم به همان سمت خم می‌شود.
آمدن دوبارۀ او به کابل این برداشت را بیش از پیش تقویت می‌کند. طالبان که سال‌ها جنگ‌شان را «جهاد علیه کفر» معرفی کردند، امروز با کمک خلیلزاد می‌کوشند همان «کفر» را به رسمیت خود قانع کنند. این تناقض آشکار است؛ از یک‌سو با شعار دینی، خون‌ریختن و از سوی دیگر قربانی همان شعار پای معامله سیاسی با غرب. تاریخ سیاسی افغانستان پر است از چنین چرخش‌های تناقض‌آلود؛ اما نقش خلیلزاد در این میان، نمادی‌ست از این‌که چگونه یک فرد می‌تواند با ترکیب دیپلماسی جهانی و تعهدات قومی، سرنوشت یک ملت را به سمتی خاص سوق دهد.

خروج از نسخه موبایل