خبرگزاری پورانا نوشتههای برتر پیرامون مسائل مهم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و…را از صفحات اجتماعی گزینش و در بخش «نظرها» به نشر میرساند. مسوولیت نوشتهها بدوش نویسندگان است.
………………………………………………………………
دانشگاه، زبان و تعصب
ارتقای نام چند دانشگاه (نه تشکیل آن) که در روزهای اخیر صورت گرفته بار دیگر دامن زخم کهنه تعصب زبانی را بالا انداخته است.
در افغانستان یک قرن است که به صورت ساختاری در برابر زبان فارسی تعصب و نفرت و تخریب اعمال میشود.
تمام اصطلاحات رسمی و اداری از رتبههای علمی در تحصیلات عالی مثل پوهاند و پوهنمل و شونمل و شونیار گرفته تا رتبههای نظامی مثل دگروال و دگرمن و سر پرک مشر تا نوشتههایی روی پول و سکه به یک زبان است و اگر زبانهای دیگر از واژههای خودشان استفاده کنند مورد مجازات قرار میگیرند و رتبههای علمی و نظامیشان اجرا نمیشود.
این رویه علاوه بر اینکه تعصب آشکار و صریح زبانی است خلاف حقوق بشر و خلاف وحدت و اتحاد و صلح مردم افغانستان هم هست و بیش از پیش مردم را از همدیگر متنفر و عقدهای میسازد.
جالب این است که اگر شما این تعصب و استبداد زبانی را یادآوری کنید به جای اینکه آن عمل تعصبآمیز دولتی را نکوهش کنند، شما را به تعصب زبانی و قومی متهم میکنند. اَنا اصطَبرَتُ قتیلا و قاتلی شاکی.
جالبتر این است که از مذهب و دین نیز در این مورد سوء استفاده میکنند تا شما را به دامن زدنِ تعصب متهم کنند. دین و مذهب طبعا مخالف تعصب و تبعیض است اما متعصب کسی است که یک زبان را و یک فرهنگ را تقویت کند و فرهنگهای دیگر را تخریب و ممنوع کند.
حالا کسی که صد سال است این عمل متعصبانه را تطبیق و تحمیل میکند متعصب نیست، شما که علیه این تعصب و ظلم، خواستار حق و عدالت شوید، شما را متعصب و قومگرا نام مینهند.
ما خواهان برابری و عدالت هستیم. زبان پشتو، زبان فارسی، زبان ازبیکی، زبان بلوچی و همه زبانهای یک کشور سرمایههای فرهنگی و معنوی یک سرزمین است. همان قدر که فارسی حق دارد همان قدر پشتو و ازبیکی و بلوچی و دیگران نیز حق دارد. ما هیچ وقت خواهان این نیستیم که مثلا زبان فارسی به صورت انحصاری همه چیز را تصاحب کند. ما خواهان برابری هستیم. هم پشتو در این کشور حق دارد هم فارسی هم بلوچی هم دیگران.
دادخواهی برای عدالت و برابری نه تنها که تعصب نیست بلکه واجب شرعی و عقلی نیز هست و مردم از نظر دینی حتا مکلف هستند که خواهان عدالت و تقبیح ظلم و انحصار باشند.
اگر کسی برای تامین عدالت و برابری تلاش کند از نظر دینی علاوه بر اینکه تکلیف شرعی خویش را انجام داده، ثواب و پاداش اخروی نیز کمایی میکند.
من اینجا فتوای مذهبی نمیدهم چرا که در تخصص من نیست، بلکه از زاویه تاریخ اسلام جایگاه و موقف اسلام را در مورد عدالت طلبی شرح میدهم.
عدالت و برابری تنها یک مکلفیت و توصیه شرعی نیست، از نظر مدیریت اجتماعی نیز از ضروریات پایهای و اساسی است. شما اگر در یک کشور عدالت و برابری نداشته باشید و حقوق همه را رعایت نکنید، هرگز به صلح و آرامش و رفاه نمیرسید. بنابراین مشکل اصلی ما در افغانستان نبود عدالت و بودِ ستم و تبعیض است. اگر با این ستم و ظلم و تبعیض شما به صلح و امنیت و آرامش رسیده بودید تاحال رسیده بودید. بار کج به منزل نمیرسد. ما وقتی به آرامش و صلح و رفاه میرسیم که یک هزاره، یک تاجیک، یک پشتون یک ترکمن و یک بلوچ همه در این کشور حقوق برابر داشته باشد و امتیازات و خدمات دولتی به همه عادلانه و مساویانه برسد.
نابرابری ظلم است. نه تنها که بحران را حل نمیکند بلکه هر روز آن را بیشتر و پیچیدهتر میسازد.
اینکه یک تعداد میگویند مردم نان نیاز دارند نه دانشگاه و پوهنتون. یا اینکه سرک و جاده بساز نامش را هر چه میگذاری بگذار. این از یک طرف توجیه بیعدالتی است از طرف دیگر این نکته را نمیبیند که شما با بیعدالتی و با تبعیض نه به نان میرسید نه به سرک و برق. بیعدالتی تنها شعار نیست، اگر عدالت و برابری نباشد نان و سرک نیز نیست.
………………………..
نویسنده: نبی ساقی، پژوهشگر تاریخ و فعال سیاسی
برگرفته شده: صفحه فیسبوک نبی ساقی